حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

سلام (ویژه افرادی که بدخواه دیگران نیستند!)

     «هو السلام» 

    سلام دعایی است که ما مسلمانها هنگام برخورد باهم و گاهی هنگام ترک از آن استفاده می کنیم. به این معنا که سلامت از بدی و بلا و نیز امن و امان را برای طرف مقابلمان آرزو می کنیم و از خداوند می خواهیم برای او سلامت و امنیت به بارآورد. لازمه چنین دعایی این است که گوینده سلام نیز خود توجه داشته باشد تا موجبات آزار طرف مقابل خود را فراهم نکند، چراکه در اینصورت مضمون سلام نقض می شود و گوینده سلام بنوعی نفاق گونه با مخاطبش برخورد می کند. او بزبان می گوید سلام ولی در عمل درصدد ریختن آبروی او و آزار اوست. یک چنین شخصی قطعا به دستورات دینی توجه ندارد و از حکمت چنین احکامی بی خبر است و طبعا از اسلام صحیحی برخوردار نیست...  

    "سلام و علیک"هایی که بین ما رد بدل می شود همگی ظاهری است و برای اینکه بدانیم واقعا دعاگو هستیم یا نه باید به رفتارمان نگاه کنیم. فی المثل کسی را در نظر بگیرید که هنگام سلام آنچنان غلیظ عبارت را تلفظ می کند که تقدس از سر و رویش می بارد و طبعا هم منتظر پاسخی در خور است ولی هنگامی که واقعا می باید از برادر مسلمانش دفاع کند و حقوق وی را رعایت نماید هیچ ملاحظه ای نمی کند. خب چنین شخصی حقیقت سلام را درنیافته است.  

    اینکه در شرع مقدس اسلام پاسخ به سلام واجب دانسته شده می تواند ناشی از این باشد که وقتی برادر مسلمانتان برای شما سلامتی آرزو می کند و با این کار اعلام می کند شما از جانب او در امان و سلم و سلامت هستید(نه اینکه صرفا یک لفظی بکار برده!) بایسته است شما نیز پاسخ او را بگویید. از طرفی اظهار سلام قائدتا می باید از قلب سلیم برخیزد چراکه قلب سقیم و مریض نمی تواند با طیب خاطر لفظ سلام را بزبان آورد. دین اسلام می خواهد بگوید ای مردم مسلمان همانطور که در لفظ نشان از سلامت دارید، کوشش کنید قلبتان را نیز سلیم کنید و بدخواه دیگران نباشید.  

    با این توضیح چه بد است حال کسیکه بدخواه برادر مسلمان خود است، غیبت او را می کند، راز او را فاش می کند و آبروی او را حفظ نمی کند ولی در عین حال متوقع سلام و جواب سلام ازطرف اوست و حقیقت سلام را به پوسته ظاهری بی معنا فرو کاسته است!  

    حال که یک ادب از آداب دین اینقدر می تواند عمیق باشد و اینقدر می تواند در اصلاح روابط اجتماعی و اصلاح افراد اثر گذار باشد می توان راز اهمیت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار علیهم السلام  به «سلام» را فهم کرد و وجه اهتمام ایشان به این امر اجتماعی را دریافت...  

  با این حساب آیا سلام و حقیقتــــش می تواند برنامه برای سیر و سلوک یا توبگو رشد معنوی کسی باشد؟!!

                                                                              و السلام علیکم!

نظرات 27 + ارسال نظر
Mehdi H.A پنج‌شنبه 15 دی 1390 ساعت 11:11 ب.ظ http://www.Neshoone.com

با سلام
وبلاگ خیلی جالبی داری
خوشحال میشم تبادل لینک کنیم
اگه دوست داشتی ما رو با مشخصات زیر لینک کنید:
_____________
نام وبسایت: نشونه دات کام

آدرس: http://www.Neshoone.com

توضیحات: برترین آهنگ ها ، کلیپ ها،نرم افزار ها و مطالب دنیای اینترنت

__________________
بعد از تبادل لینک لطفا درخواستتون رو در قسمت ارسال نظر لینکتون رو بذارید.
[چشمک]
در ضمن همه میتونن بیان و تو سایت ما عضو بشن و مدیر بخش مورد علاقشون بشن!!!!
منتظر همه شما عزیزان هستیم

محمد خزاعی جمعه 16 دی 1390 ساعت 11:58 ب.ظ

با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما استاد فرهیخته.
جلسه هفته پیش بسیار مفید و تاثیر گذار برای بنده بود،که در مورد تاثیر پذیری ما از افعال و رفتار غیر بود که موضوع زیبای سلام را بی ربط با آن بحث جلسه نمیبینم. قرآن کریم می فرماید تاسف نخورید از آن چه از دست می دهید و خوشحال نشید از آن چه بدست می آورید،دقیقا به انتظار جواب اعمالمان اشاره می کند که مثلا من به فلانی نیکی کردم و انتظار نیکی از جانب وی را دارم.یا اینکه من بسیار خوشحال ومسرور شدم از کاری که انجام دادم برای افزودن مال و اموالم،خوب به طبع از دست رفتن آن »با مرگ«باید ناراحت کننده باشد)بحث در جلسه(
حال به این ننیجه می خواهم برسم که آیا هنگامی که من سلام میدهم منتظر جواب آن می مانم؟که اگر جوابی نشنیدم دگر به او سلام نکنم .
مسلما اینطور نیست و باید از خودم شروع کنم و منتظر جواب شنیدن نباشم

سلام آقا محمد عزیز
بله من وقتی منتظر جواب سلام هستم و جواب سلامی نمی شنوم
از این ناراحت میشم که توجه فلانی را از دست دادم
در حالیکه قرآن می خواهد بفرماید تا بر آنچه از دست داده اید تاسف نخورید
پس من هم نباید از بی توجهی دیگران تاسف بخورم

ممنونم از اینکه بین این دو موضوع ارتباط برقرار کردی
ولی برای جلسه این هفته جات خالی شد چون بیشتر از آنچه در وبلاگ نوشتیم بحث کردیم
خصوصا با وجود دوستان پرسش گری مثل همین آقای edm!!!!
یاحق

سلام دوشنبه 19 دی 1390 ساعت 09:25 ب.ظ

دل کینه توز
دل حسود
این چیزارو نمی فهمه
فارسی صحبت کن

شاید تمرین به سلام با معنای درستش این کثافات رو از دل ببره شاید
ممنون

شهاب الدین سه‌شنبه 20 دی 1390 ساعت 04:18 ب.ظ

با سلام از اینکه انسان در یک خانواده مسلمان به دنیا آمده و آداب مسلمانی را فر ا گرفته طبعا باید بر خود ببالد و این را مظهر تام لطف ورحمت حضرت حی متعال بداند و همچنین باید بداند که اگر هر گونه که در توانش است در شکر این نعمت ( وفقط همین نعمت ) انجام دهد باز هم کم است ...
همان طور که گفتی حقیقت سلام نمیتواند از یک قلب سقیم و مریض برخیزد ( ولذا بعضی از افراد میگویند سام علیک = مرگ بر تو ) که دقیقا معنای مقابل آن سلام حقیقی را دارد .
علاوه بر این ما یک حقیقت سلام داریم و همچنین یک انگیزه های دیگری که انسان را یه سلام وامیدارد ( تامل کنید در ضرب المثل سلام گرگ بی طمع نیست ) .
مضافا بر اینکه گمان بنده حقیر این است که اینکه در روایات سلام کننده از 70 ثواب 69 تا را از آن خود میکند و فقط یکی برای جواب دهنده میماند این است که چه بسا جواب دهنده از روی اکراه و فقط برای اینکه گناه نکند ( چو ن جواب سلام همانطور که میدانید واجب فوری است ) سلام میکند به علاوه یکی از نشانه های انسان متواضع در روایات ابتدای به سلام است نه جواب آن ...
حق نگهدارتان ...

edm چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 11:42 ب.ظ

سلام.
از آنروز که در جلسه بودم دارم فکر میکنم ولی نمیدونم به چیه این مطلب فقط گیجم از این فلسفه.ممنون

سلام
اسلام خیلی مانند این حکمت سلام حکمت و فلسفه داره
ولی مع الاسف برخی ها مواجهه ما با اسلام را مواجهه فارس و عرب قرار دادن!! با اینکار ما از این حقایق دور می شیم

برخی ها نیز فقط به پوسته ظاهری چسبیدن و شریعت را به مثابه کل دین ارائه میدن اگر دین فقط یه پوسته انجام بده انجام نده بود شاید من هم ....

برخی دیگر فقط به حقایق و باطن دین نظر دارن و از ظواهر غافلند این نیز یه آفتی است که نباید گرفتارش شد
اسلام می خواهد فرم و محتوا را باهم داشته باشیم!!

راستی دوستانی که در بحث شرکت می کنند و جواب یکدیگر را میدهند و یا سوالی از بنده ندارند بنده نیز چیزی در پاسخشان درج نمی کنم چون نمی خوام بحث فقط بین بنده و اون عزیزان باشه علاقه مندم بحث بین همه رفققاء جریان پیدا کنه

ولی از همینجا صمیمانه از همشون تشکر می کنم

love چهارشنبه 21 دی 1390 ساعت 11:53 ب.ظ

وقتی انسان متوجه فلسفه این دستورات میشود دیگر از روی کراهت کاری را انجام نمیدهد.
آقا شهاب ۷۰و۸۰و...... ثواب رو ول کن.خود سلام دادن به خودیه خود یک بهشت است برای ما.فرض کن انسانهای یک جامعه(اصلا خود شما)این طور سلام بهم دیگه بدن چه لذتی به آدم دست میده.این موقع است که شما جواب سلامو به خاطر واجب بودنش-جواب نمیدی بلکه به خاطر انسانیت میدی.

نویسنده عزیز آدم با انجام این کارها(با این دلایل) افتخار میکند که انسان است.(قابل توجه آقا شهاب)

با سلام و تشکر از شما و آقا شهاب الدین

منتظر پاسخ آقا شهاب...

احمدی پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 03:33 ب.ظ

در این فکر هستم که حقیقت دین چیست؟
و چه دینی یا کدام دین یا کدام اعتقادات یا ... به ما معرفی شده است؟
حقیقت شخصیت پیامبر و معصومین چیست؟و آنها چگونه به ما معرفی شده اند؟
نکند در روز محشر به خاطر این اعتقادات رانده شویم؟
.........

پس شما نیز حقیقت جویید!!
تبریک میگم
شما هیچ دانشمندی را در جهان پیدا نمیکنی که این حالت رو نداشته

شهاب الدین پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 04:18 ب.ظ

جواب به love :
با تشکر از شما البته حرفهای شما با سخنان من منافاتی نداشت چه آنکه بنده ملتزم نشدم به اینکه همیشه جواب دهنده چنین حالتی داره مضافا بر اینکه اساسا دین شما رو فقط به این دنیا توجه نمیده و در صدد بخشیدن یک بینش کامل و یک حیات حکیمانه به شماست و اگر دقت کنید اگر محدود به همین جهان باشیم و بعد از مرگ همه چیز تمام شود و نقطه سر خطی هم موجود نباشد این چیزی جز عبث بودن و بیهودگی نخواهد بود توجه دادن دین به ثواب و عقاب هم علاوه بر این هدف موجب ایجاد انگیزه میشود .
و لذا اگر در خود مقاله آقای کریمی بیشتر توجه کنی جواب دادن سلام به این علت واجب شده که همان دواعی انسانیت بر آن جاری گردد پس اساسا دین چراغ روشنی بخشی است که در این دنیای تاریک و ظلمانی انسان را راهنمایی میکند که در مسیر انسانیت قرار بگیرد تا به مقصد سعادت برسد ( چون انسان بما هو انسان میتواند در مسیر حیوانیت قرار بگیرد نه انسانیت و در این صورت مقصدش شقاوت خواهد بود نه سعادت ) دقت کنید ! و البته همه اینها ما را بینیاز از دانستن این حکمتها و فلسفه ها نمیکند
جمله آخر شما نیز ظاهرا کنایه ای بود به جمله من که خب البته افتخار به اسلام و مسلمان بودن ( به معنای حقیقی آن ) جدای از افتخار به انسان بودن نیست ...
والسلام !!

فریاد مه پنج‌شنبه 22 دی 1390 ساعت 05:16 ب.ظ http://Tanks.blogfa.com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا بر شما؛
در رابطه با طرح بحث شما باید گفت که :

- اشاره شما به موضوع ظریفی مثل سلام و جواب سلام و بیان رابطه این موضوع با اسلام و تبیین گوشه ای از حکمت آن قابل تحسینه...
بیان اسلام در چنین قالبی یکی از موثرترین و زیباترین روش برای تبلیغ این دین مقدس طیران دهنده است.
بنده افتخار می کنم به اینکه افراد خوش ذوقی مثل شما با اسلام آشنا و عاملی برای تبیین صحیح و جوان پسند این دین مقدس و نورانی و طیران دهنده به اوج کمالات انسانی بوده و "هستند" و ان شاء الله خواهند بود...
- با در نظر گرفتن اینکه شما الحمد لله جهت طرح بحث از قالب های جوان پسند و موثر کمک می گیرید لذا خالی از لطف نیست که (البته فقط یه پیشنهاده) جای موضوعاتی مانند سلام و غیره را به مسائل مهم تری مانند تبیین شبهات روز وارده در حیطه اصول و فروع دین مقدس اسلام و ردیه های این شبهات داده و از این راه جزو مصادیق اتم "ان تنصروا الله ینصرکم" قرار بگیرید...
"فقط در حد یه پیشنهاده دوست عزیز و بزرگوار..."

- امان از این زمان که قلم را ز دستم گرفت...
تا بعد خداوند عزیز و متعال نگهدارتون باشه...
------------------------------------------------------------------
آه از سکوتی که به فریاد تبدیل شد...
ای مه شکن کی می آیی...؟
فریاد مه.
--------------------------------------------------------------
بنده از این به بعد با فریاد مه برای شما کامت می گذارم
فریاد مه همون جوون به ظاهر ساده ایه که هر از چندگاهی همسفره ای جناب حقیقت جو بوده...
فی المکان الذی فیه رجال یحبون ان یتطهروا/طبقه 3

با سلام و تشکر از شما جناب آقای فریادمه
لطف دارید

پیشنهاد خوبی مطرح کردید
حتما در موردش فکر می کنم
لکن فعلا جایی می رویم که بوی حقیقت ما را بدانجا میبرد

البته باید عرض کنم مشکلات جامعه صرفا شبهات اعتقادی نیست
خیلی وقتها مشکل رذیلتهای قلبی است که جلوی ترویج نور زیبای اسلام را گرفته و اسم و قلم و تحصیلات و چه و چه نقاب اسلام نمای عده ای شده که ...

البته سعیم بر این است که در تمامی یادداشتها رموزی را قرار دهم که دوستان فقط اگر دقت کنند می توانند آنرا بیابند و نسبتش را با مباحث مهم تر و یا کلانتر! اندیشه کنند!!! ممنون از شما برادر
یا حق

مهدی جمعه 23 دی 1390 ساعت 02:23 ب.ظ http://extreme.loxblog.com

سلام بر خدا

شاید سلام بر خدا درست ترین سلامی باشد که بتوان داد ، چون نه ما توانایی آزار خدا رو داریم و نه خدا به ما آزار می رساند.

بد نیست که اشاره ای هم به سلامی که مؤمنین در انتهای نماز می کنند بکنیم آنها به خودشان هم سلام میکنند...!!!

سلام بر شما
وقتی سلام دعا باشد بنابراین سلام(دعا) بر خودمان نیز جایز خواهدبود

سلام برخدا نیز شاید درست باشد ولی اساسش اینه که خدا عین سلم و عین سلام است یعنی خود سلام است
رحمت محض، سلامت محض از هر عیب و آفتی
امان محض برای کسی که دشمنش نیست
و ...
عجله دارم والا بیشتر تامل می کردم
ممنون
دوستان دیگر اگر حرفی دارند بفرمایند

مهدی جمعه 23 دی 1390 ساعت 09:36 ب.ظ

سلام بر سلام

اینطور به نظر میرسد سلام آخر نماز که در آن ما به خودمان هم سلام میکنیم نشانه ای است که وجود ما فراتر از این جسم است و ما به حقیقت خودمان سلام میکنیم که در بعد دیگری قرار دارد چون ما با خود حقیقی در ارتباط هستیم بنابراین برای همدیگر خواستار امنیت میشویم چون ما توانایی تاثیر بر خود حقیقی را داریم و به عکس

و اینکه چرا اصلا ما در انتهای نماز سلام میدهیم نه در ابتدا خودش دارای رموزی است که ...

یا زهرا

سلام
اگر این چیزهایی که گفتی رو در حد رمز در ذهنت هست خوبه
ولی برای پاسخش باید زحمت فراوان بکشی که خود یک سلوکی است!

راستی سر الصلوه حضرت امام خمینی شاید بتواند ره گشا باشد

در مورد اسم سلام خداوند نیز سخن بسیار است ولی بنای ما اونطرفی نیست.
دقت بفرمایید با تغییر من به ما نمی توانی از حقیقت من و ما فرار کنی!!
یاحق

شهاب الدین جمعه 23 دی 1390 ساعت 10:44 ب.ظ

آقا مهدی ! سخن شما باعث تعجب شد
از مقاله جناب کریمی اینطور برداشت کردی که ارزش سلام در این است که ما نتوانیم به طرف مقابل آزار برسانیم یا در عین اینکه اختیار و توانایی آزار را داریم موجبات امنیت را فراهم سازیم ؟ که در این صورت خدا چه نیازی به سلام منو شما دارد که ما عین فقر و فاقه ایم و او عین قهاریت و صمدیت ( معا ذ الله ) نه هرگز !!
میدانی درستترین سلام ( به تعبیر شما ) چه سلامی است ؟ سلام خدا بر ماست ...
و مگر نه این است که خود او در کلام مجیدش فرموده :
سلام علی نوح فی العالمین ) صافات 79

(سلام علی ابراهیم ) صافات 109

(سلام علی موسی و هارون ) صافات 120

(سلام علی ال یاسین ) صافات 130

(و سلام علی المرسلین : و سلام بر پیامبران ) صافات 181
آری و مگر غیر از پاکان و موحدان واقعیند که شایستگی سلام حضرت دوست را دارند ؟
و میدانی بعد از هر کدام از آیات بالا خداوند میفرماید : و ما اینچنین نیکوکاران را پاداش میدهیم چرا که او از بندگان مومن ما بود ... ( تامل زیاد )
و آیا انسان پس از سلام حضرت الله به چیز دیگری نیاز دارد ؟ ...
اما اینکه گفتی مومنین در پایان نماز به خودشان هم سلام میکنند گویا این آیه قرآن رو ندیده ای که در نقل سخنان حضرت عیسی علیه السلام آنگاه که در گهواره سخن میفرمود :
(و السلام علی یوم ولدت و یوم اموت و یوم ابعث حیا ) مریم 33
و سلام بر من روزی که زاده شدم و روزی که می میرم و روزی که زنده برانگیخته میشوم .
و البته خود خداوند قبل از آن در مورد حضرت یحیی در آیه 12 تا 15 می فرماید :
(گفتیم ) ای یحیی کتاب (خدا ) را محکم بگیر و او را در کودکی حکمت دادیم .
و نیز از جانب خود مهربانی و پاکی (به او دادیم ) و او پرهیز کار بود .
و با پدر و مادر خود نیک رفتار بود و سرکش و عصیانگر نبود .
و سلام بر او روزی که زاده شد و روزی که می میرد و روزی که زنده برانگیخته می شود .
دقت بفرمایید که وجود چه ویژگی هایی در حضرت موجب درود خدا بر ایشان گشته ...
آقا مهدی عزیز ! پرسشگری خیلی خوبه سوال کردن گنج بزرگیه لکن به شرطی که در خلال اینها انسان درست فکر کردن رو هم بیاموزه ...
ان شا ء الله موفق باشید ...
حرف آخر : ( والسلام علی من اتبع الهدی ) سلام بر آن کس که از طریق هدایت پیروی کند . سوره طه 47

مهدی شنبه 24 دی 1390 ساعت 03:47 ب.ظ

محقّق بزرگ جناب شهاب الدّین‏ میتونم خواهش کنم با تجزیه و تحلیل و تفسیر این آیات نحوه ی درست فکر کردن را به من نشان دهید تا بیاموزم(کاملا جدی گفتم)

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ هُوَ الَّذی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُون‏(انعام ۹۸)

یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَة(نسا ۱)

هُوَ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَة(اعراف ۱۸۹)

خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَة(زمر ۶)

منظور از نفس واحد در این آیات چیست؟

سکوت طوفان شنبه 24 دی 1390 ساعت 06:08 ب.ظ

درود بر جمع حقیقت جو مخصوصا آفای فریاد مه

انصافا حیرون موندم تو این موضوع چهار کلمه ای که هر چی بیشتر می خونم و تفکر می کنم «عوض اینکه موضوع قدیمی یا تکراری بشه» نقاط عطف جالبی در اسلام پیدا می کنم،اینکه موضوع چقدر کوچکه اما در اسلام بسیار پر اهمیت و ظریفه،اینجاست که میگن افتخار میکنم مسلمانم«شیعه»...

بحث من در مورد موضوعات قابل تامل و دقیق در اسلامه که همین ها است که جای پایم را در پیله ی اسلام با وسعت بی نهایت و «نا محدود» محکم میکنه.

الهم جعل محیای محیا محمد و ال محمد
و مماتی ممات محمد و ال محمد

.........راستی، سلام........

سلام
برای اینکه «فریاد مه» نیز به بحث ورود کنند
این مسائل رو طرح می کنم

آیا بحث سلام را میتوان به مسئله تولی و تبری مربوط کرد؟

آیا بحث سلام به بحث رحماء بینهم و اشداء علی الکفار ربط دارد؟

آیا بحث سلام به نفس شناسی و معرفت نفس مربوط است؟

آیا بحث سلام به بحث درونی بودن بهشت و جهنم مربوط است؟

آیا بحث سلام به بحث اصالت روح مربوط می شود؟

آیا بحث سلام و ترویج سلام در دنیا(همانطور که رسول خدا در روایتی سفارش به گسترشش نمودند. میزان الحکمه) ربطی به رابطه سیاست و اخلاق پیدا می کند؟

و آیا و آیا .....

حقیقت جویان عرصه مجازی جواب دهند یا بر سوالات بیافزایند!!

فریاد مه یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 06:45 ب.ظ http://faryademeh.blogfa.com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا بر شما.

این کامنت باید بعد از جواب شما گذاشته می شد اما امان از این زمان و امان و امان...!
-----------------------------------------------------------------
تشکر از جواب متین و کنایه وارتون...
و اما عرض بنده :
قبل از ورود بد نیست که عرض کنم بحث در رابطه با کلاس بندی بین موضوعات و بررسی تقدم و تاخر رتبی عقلی آنان و در نهایت اخذ مواردی بود که با توجه به ضرورت رتبی آن ها راه وظیفه روشن و روشن نتر خواهد شد...!
و حال عرض بنده :
- خوشحالم از اینکه اطرافیان بنده غالبا اهل دقت و توجه به لایه های ظریف معنایی الفاظ اند و این قابل تحسینه...

- بنده با کلام شما مبنی بر اینکه موج رذایل قلبی در جامعه خروشان و ویران کننده است موافقم اما نه به عنوان عاملی که در قیاس با عوامل تحکیم کننده پایه های اعتقادی و باورهای قلبی افراد انسانی از تقدم رتبی برخوردار بوده و در کلاس بندی موضوعات مورد بحث صدر نشین موضوعات باشد مگر اینکه ذوق و سلیقه شخصی در دوئل با اعتبار تقدم و تاخر عقلی، توسط نویسنده ترجیج داده شود؛ و هذا موطن التامل....
نه.. من با این باور موافق نیستم ! البته اگر اعتبار عقلی را در تقدم و تاخر ملاک بدانیم نه اینکه... !

نحن ابناء الدلیل لذا بنده عرضم رو خالی از دلیل رها نخواهم کرد و اما دلیل :

- مسائل اخلاقی و زخم های قلبی ناشی از عدم توجه به ظهور تام الهی در این عالم، اساسا مقولاتی اند که به علت ظرافت موطن و شرافت ظرف تحقق آن ها نیاز به طبیب روحانی و صاحب خرقه ای زهدانی داشته و از دسترس غیر ایشان خارج است..
این مسائل تماما مقول به تشکیک بوده و در ارتباط با ارواح مشیر به قضیه شخصیه خواهند بود...
چه بسا که شخصی، فاعل فعلی باشد، علی وجه القربه حال اینکه این فعل او که توسط غیر صاحب فن به ایشان توصیه و تبیین شده، ظهور اکمل در تبعید وی از حضرت حق جل جلاله داشته باشد.
ربما افرادی که با نماز شب به اعماق چاه های ظلمانی تنزل کرده اند...

- درمان رذایل قلبی که مورد اشاره شما بود نیازمند به این است که فرد قائل به قلب (نه قلب صنوبری)، تاثیر رذایل، شناخت رذایل، کیفیت تخلیه، کیفیت تحلیه و فلان و فلان و فلان که در موطن خود مطرح شده است، باشد..
چه طور ممکنه شخصی که با افکار افرادی عاقل نما(عقل دینی) همچو جناب شریعتی و جناب سروش و چه و چه که حتی شانیت که و که گفتن را نیز ندارند، مانوس بوده و در مسائل اصولی خود دچار انحراف و تشکیک است، توجه به موضوع سلام و جواب سلام یا تاثیر اخلاقی سلام در روابط اجتماعی و یا رابطه او با اصالت روح و... داشته باشد!!!
واقعا خنده داره که در چنین مه غلیظی، این سوسو هایی از نور، رهنمای دل های غافل و دور از معشوق باشد..!

لذا است با عنابت به ملاک کلاس بندی بین موضوعات قابل بحث، حقیقت رتبی، مشیر به این مطلب است که با وجود دارا بودن تاثیر کلامی و قالبی شیرین و دل نشین که نویسنده از آن برخوردار است، و شرف حضور دوستان اهل دقت و دست به قلم، چه نیکو است که نوسنده زین پس وارد حیطه آسیب شناسی اعتقادی شده و این قوه و نیرو و ذوق و علاقه خود را در این حوزه که از تقدم رتبی کلاسی برخوردار است مصروف سازد.
بی ادبی بنده رو به بزرگواری و کرم خود که در قالب فعیل منسوب تجلی کرده عفو بفرمایید دوست عزیز و بزرگوار..
------------------------------------------------------------------
در انتها از سکوت طوفان نیز تشکر می کنم...
این نظر بزرگواری شماست....
---------------------------------------------------------
آه از سکوتی که تبدیل به فریاد شد...
کجایی ای مه شکن که مه تبدیل به فریاد شد...
فریاد مه.


و السلام علیکم !

علیکم السلام، شکرا
اگر به دنبال تربیت الهی و در پی شهد شیرین شراب طهور هستید
اگر قلب معطوف به کمال مطلق دارید و میل سلوک به سوی او

الزاما راهش چه و چه! نیست که نیست که گاهی بلکه اکثرا رهزن است
این شاید بدلیل توجه شما به روش خاصی است
که ظاهرا می تواند ولو غیر مستقیم از روش حضرت علامه حسن زاده گرفته شده باشد
هذا اول الکلام که شما چگونه به این پیشفرض دست یافتید و شکل خودتان را براین پایه گذاشته اید؟!! که کل یعمل علی شاکلته

اگر خودتان به نتیجه رسیدید اگر نگویم این ره که تو می روی... لااقل می گویم بی همرهی خضر.... خصوصا در مورد جناب ذوق المتاله شرح شمسیه و نیز خصوصا در مورد خودم!

اگر از اهلش سوال نموده ای که قابل تعمیم نیست چون نسخه ایست در خور خودتان...

به برخی از آثار مجلسی پدر رجوع کنید که شیوه این دسته از اهل ذوق چگونه بوده و نیز به برخی آثار مرحوم تهرانی رجوع کنید تا حکایتی را از درویش ساده بی سواد که از طریق "سبل سلام" هدایت الهی را نوشیده مطلع شوید تا بدانید چگونه ابن عربی نوشیده ای تقاضای توجه از آن ساده بی سواد می کند، به برخی خاطرات مرحوم آقای حق شناس رجوع کنید که چگونه مشکل توحیدی اش توسط مردی بی سواد پیت حلبی نشینی حل می شده و....

پس از خواندن آنها حتما مذعن خواهید شد که الزاما آپ تو دانی نیست!!

اینها همه به کنار ما نه ادعا کردیم نه می کنیم بلکه غلط می کنیم که ادعا کنیم اینجا جایگاهی است برای عطف توجه به ساده ترین و عمومی ترین روزنه های نوراسلام که قبسی کفایت می کند ظلمت بیابان موسوی(ع) چه رسد مارا

بقول آقای جوادی(حفظه الله) بار امانت می تواند ولایت کلیه الهیه و... باشد ولی در درجه اول همین شهریه طلبگی است که دست من و توست
اقتضای حال و مقام ما فعلا این است مگر شما چراغی در مه اندازی و بنیانش براندازی.... و لک الخیار

فریاد مه یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 07:14 ب.ظ http://faryademeh.blogfa.com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا بر شما.
---------------------------
...آقای کریمی بنده اساسا، با سیر این کلبه حقیقت نمای شما موافق نیستم لذا ورود بنده به بحث خالی از اشکال نیست....!
من به عنوان یه جوان تشنه، دنبال آب حیات معنوی ام..
جای این پرنده تشنه فقط روی بامهایی است که بویی از رفع تشنگی دارند..
بنده عرض نمی کنم مطالب مورد بحث شما بزرگواران، خالی از لطافت و ضرورته، اما ای کاش بنده رو درک می کردید که این مباحث هم به جای خود مهم اما آیا وقت این نرسیده که در رابطه با اصلاح رابطه خود با حضرت عشق کمی تامل و تفحص کنیم...!
یه تشنه، تنها چیزی که به اون فکر می کنه فقط آبه، آب..!
چرا در رابطه با موضوعاتی همچو :
- مبانی سیر و سلوک در مکتب اهل بیت علیهم السلام
- مراحل اخلاقی و ظرافت های پر لطافت آن ها
- طهارت نفس و ....
بحث مطرح نمی فرمایید حضرت بزرگوار...!

ما آنچه باید گفت را گفتیم...
شما رو به حضرت عشق می سپارم...
فی امان الله تعالی..
فریاد مه.
و السلام علیکم !

باسمه تعالی
علیکم السلام
«آیا وقت این نرسیده که در رابطه با اصلاح رابطه خود با حضرت عشق کمی تامل و تفحص کنیم»

چرا رسیده وقتی به دیگران سلام می کنیم سعی کنیم بدخواهشان نباشیم!!

شما فکر نمی کنید سلام به طهارت نفس مربوط باشد؟!

ما آرزو می کنیم در آویخته اسم سلامش باشیم

یاحق

مهدی یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 09:42 ب.ظ

حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد
این همه نقش در آیینه اوهام افتاد

با عرض ارادت ویژه به جناب شهاب الدین

عارف و صوفی در ظاهر عالم نیز باطن آن را می نگرند.
استقبال حضرت امام از زبان عرفانی و غزل سرایی ایشان ، هم در مقابله و معارضه با فرهنگ تحجر و مقدس مآبی که با توسل به ظاهر شریعت ، باطن آن را انکار می کند مؤثر بوده است و هم در جوابگویی به روشنفکرانی که قائل به تأویل در زبان عرفانی نبوده اند.
در کشور ما ، تفکر عرفانی بوده است و وجود تاریخی ما کم و بیش ریشه در آن دارد. اما گمان نمیکنم که نظام اجتماعی ما در میدان جاذبه اندیشه عرفانی قرار داشته باشد . یعنی به نظر نمی رسد که تفکر غالب در روابط ما تفکر عرفانی باشد.
عنوان (( سکولاریزه نمودن سنت و نهاد دین )) برای آنچه که در ایران توسط بعضی روشنفکران مذهبی آغاز شده عنوان مناسبی است.
آنها برای اینکه ما را از معنا جدا کنند نخست امکان دسترسی به حقیقت دین را از طریق قرآن و احادیث انکار می کنند و بعد فقه را از پاسخ گویی به معضلات جامعه امروز عاجز می دانند وبعد در جواب اینکه (( بالاخره باید از چه راه به حقیقت دین دست یافت ؟)) صورت تعمیم یافته ای از نبوت ( یعنی نبوت فردی ) را پیشنهاد میکنند.

در آخر هم یادی از امام موسی صدر میکنم که جایش خیلی خالیست...

فریاد مه یکشنبه 25 دی 1390 ساعت 11:03 ب.ظ http://faryademeh.blogfa.com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا بر شما.

بنده فرمایشات شما رو مطالعه کردم، باور بفرمایید که چندین بار هم مطالعه کردم، اما متاسفانه متوجه منظورتون نشدم..
ای کاش این اجمال تنومند رو به تفصیل بارانی تبدیل می کردید یا اینکه نه با عنایت به شرافت زمان شما دوست بزرگوار احساس می کنم که اگر در جمع پروانه ها و دور شمع طعام درک محضر حضرتعالی رو داشته باشیم، چه بسا بهتر و شیواتر خواهد بود...

پیشنهاد چت هم، پیشنهاد بدی نیست :
faryademeh (آیدی شخصی بنده)

با سلام و تشکر از حضور شما
بخشی از منظورم این بود که هذه فعلا بضاعتنا
تا بعد چه شود
علاقه مندم فضایی برای بحث متعادل و قابل استفاده دانشجو و طلبه هردو در این وبلاگ قرار گیرد
به موضوعهایی که شما فرمودی فعلا بر نخوردیم شاید در آیند آن موضاعات ما را متوجه خود کند
البته برخی موضوعات همچون خدا و صفات خدا و قرآن و عدم تحریف قرآن و تواتر قرآن و کمال انسان و ... قبلا کمی بحث شده است

بنده تا کنون اهل چت نبودم اما منکرش هم نیستم
ولی امکاناتم محدوده

باتشکر از حقیقت جوی جوان و فاضل
---------------------------------------------------

منتظر تجلیات جناب فاضل شهاب الدین هم هستیم
مخاطب برخی از دوستان شمایید

---------------------------------------------------

محمد خزاعی سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 02:43 ب.ظ

سلام
کمی بی ربط به مسئله اما زیبا.
خطاب به خود :

... هر چه گویی از جعبه ی خوش گوی،گرد سخنان مردمان مگرد که آنگه طبع تو گشاده نشود و میدان سخن تو فراخ نگردد و هم بدان درجه بمانی که اول بوده باشی.
قابوس نامه

)سکوت طوفان(

شهاب الدین سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 04:59 ب.ظ

اعوذ بالله من نفسی
السلام علیکم ...
القابی همانند محقق بزرگ ( از سوی جناب مهدی ) و جناب فاضل ( از سوی جناب آقای کریمی ) یقینا اغراق آمیز است و موجب مست شدن نفس و خود باوری بیجا خواهد بود ( و ما ابرئ نفسی ان النفس لامارة بالسوء الا ما رحم ربی ان ربی غفور رحیم ) لکن شکی نیست که بزرگواران نسبت به این کمترین لطف دارند ...
از تاخیر دو روزه عذر میخواهم که باید دید علت این کم توفیقی چه بوده که نتوانستیم سر بزنیم = مزاح ...
آقا مهدی ! شاید سوال شما از تفسیر نفس واحده بی ربط به مسئله سلام نباشد ( مخصوصا با توجه به سخن شما که در توجیه سلام مصلین در نماز به خودشان گفته بودی این سلام به حقیقت خودشان است همان حقیقت فراتر از جسم ) لکن متوجه نشدم چه ربطی به مسئله آموختن درست فکر کردن دارد ؟!!
اما جواب قبلی بنده را میتوان تعمیم داد به مورد آیه شریفه ( فاذا دخلتم بیوتا فسلموا علی انفسکم ) نور 61 یعنی علاوه بر آیات قبلی سلام حضرت عیسی بر خود و این آیه که توجه داشته باشید اینجا دیگر نمیتوان و چه بسا اصلا لزومی نداشته باشد که تاویلی اینجا داشته باشیم که آیه می فرماید هر گاه بر خانه ای وارد شدید بر خویشتن سلام کنید که مطابق تفسیری خانه های خالی از سکنه مراد است و یا حد اقل در زمان ورود شما خالی باشند مثل منزل خودتان در بعضی از موارد که مطابق روایتی بگوید ( السلام علینا و علی عباد الله الصالحین ) = همان سلام نماز
و اما عارف و صوفی با هم فرق دارند در اصطلاح و مقابل هم میباشند پس لطفا در کنار هم قرارشان ندهید ( رجوع شود به کتاب جلوه حق تالیف آیت الله مکارم شیرازی ) مطالبی نیز که از عرفان و عارف آوردی ظاهرا یکی از انگیزه ها این بوده که نفس واحده به معنای ظاهریش تفسیر نشود لکن نباید توجه به ظاهر موجب غفلت از باطن و توجه به باطن موجب غفلت از ظاهر گردد ... توجه داشته باشید که در 1 آیه از آیات مطرح شده بعد از نفس واحده و خلق منها زوجها و در آیه دیگر (و جعل منها زوجها ) و در دیگری ( ثم جعل منها زوجها ) دارد البته قرآن است و دارای وجوه و احتمالات کثیره به هر حال این مسئله ان شا ء الله در درس فلسفه ای که با آقای کریمی داری حل میشود ولی عجله را کنار بگذار و بدان که علم را باید قطره قطره نوشید ... ( حواله به آقای کریمی بخاطر شانه خالی کردن از پاسخ نیست بلکه بخاطر این است که فهم این مسائل زحمت میخواهد و بهتر است در اینترنت به آن پرداخته نشود ادب این مباحث اقتضای حضوری بودن را دارد مضافا بر اینکه آقای کریمی چه بسا بهتر از بنده این مطلب را برای شما تبیین کنند ) ضمن اینکه در برخورد با تفکر سکولاریزه نمودن نهاد و سنت دین تفقه در دین و تفکر عمیق اسلامی راه گشاست همچنانکه در روابط اجتماعی نیز همین مسئله ما را از تفکر عرفانی بی نیاز میکند ... فعلا باید بروم ...
التماس دعا ...

شهاب الدین سه‌شنبه 27 دی 1390 ساعت 11:15 ب.ظ

در تکمیل یادداشت قبلی باید نکات دیگری رو هم عرض کنم
1- آقا مهدی ! دوست حقیقت یاب ! ( از باب جوینده یابنده است عرض کردم ) این کتابها رو اگر میتونی در برنامه ریزی مطالعاتی خودت قرار بده
مقدمه کتاب شرحی بر گلشن راز شیخ محمود شبستری تقریر بیانات حضرت علامه طباطبایی تالیف حضرت آیت الله سعادت پرور( پهلوانی تهرانی )

عارف و صوفی چه می گوید تالیف حضرت آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی

افق وحی ( رد نظریه دکتر سروش در مورد وحی ) تالیف آیت الله حاج سید محمد محسن حسینی طهرانی ( ولد کوچکتر علامه طهرانی )

نکته دیگری به ذهنم میرسد که باید در تکمله جواب به جناب ( love ) بیان کنم
اینکه در ثواب و عقاب کارها باید دقت کرد مطلب عجیب و لا ینحلی نیست چه اینکه خود این نشانه قیمت گذاری برای کارهای مختلف انسان در طول زندگی است که خب از طرفی باعث تشویق می شود و از طرفی باید بدانیم که میزان تعیین ثواب از جانب مولای حکیم است و تمامش از روی حساب و کتاب ... دقت کنید در این آیه شریفه
( و اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها او ردوها ان الله کان علی کل شیئ حسیبا ) : و هر گاه به شما نحیت گویند پاسخ آن را بهتر از آن بدهید ( یا لا اقل ) به همان گونه پاسخ گویید ! خداوند حساب همه چیز را دارد ... سوره نساء 86
تامل در قسمت آخر آیه مسئله را مبین میسازد ...
فقط اینجا لازم است نکات جالبی در مورد واژه تحیت عرض کنم :
تحیت در لغت از ماده حیات و به معنای دعا برای زندگانی و سلامت دیگری است خواه به صورت سلام علیک یا حیاک الله ( خدا تو را زنده بدارد ) باشد از پاره ای روایات استفاده میشود که اظهار محبت های عملی نیز در مفهوم تحیت داخل است . از امام باقر علیه السلام نقل شده که منظور از تحیت در آیه سلام و هر گونه نیکی کردن است . نیز در روایتی می خوانیم که کنیزی یک شاخه گل به امام حسن مجتبی علیه السلام هدیه کرد امام در مقابل آن وی را آزاد کرد . هنگامی که از دلیل اینکار سوال کردند فرمود خداوند این ادب را به ما آموخته آنجا که فرموده هر گاه به شما تحیت گویند پاسخ آن را بهتر از آن بدهید . سپس فرمود : تحیت بهتر همان آزاد کردن اوست . به این ترتیب آیه این حکم کلی را بیان میکند که به هر نوع اظهار محبتی اعم از لفظی و عملی پاسخی بهتر یا دست کم مانند آن پاسخ داده شود . ( تفسیر نمونه ج 4 ص 42
طبق این بیان به آیات شریفه زیر دقت کنید :
یونس 10

ابراهیم 23
نور 61
فرقان 75

احزاب 44
والسلام علیکم و رحمة الله ...

ارزو چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 06:43 ب.ظ

سلام
اقا محمد بحثتون درباره سلام جالب ولی ...و انصافا زحمت کشیدید ولی این بحث برداشت از روایات بهتر میبود روایات مربوطه رو صدر یا ذیل بحث ذکر میکردید
کلمات معصومین روحی فداهم حلاوت و شیرینی خاصی داره
اجرکم عند الله

با سلام و تشکر
حرف شما صحیح است

فریاد مه چهارشنبه 28 دی 1390 ساعت 10:24 ب.ظ http://FaryadeMeh.Blogfa.Com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا بر شما.

جناب کریمی منتظر جلوه های نوظهور حقایق در این کلبه حقیقت گرا هستیم...
قطره منتظر قطره است تا ببارد... .

--------------------------------------------------------------
در رابطه با فرمایش جناب مهدی در کلبه حقیرانه فریاد مه :
یقین شما من باب قطع قطاع بوده و در عرف عقلا از هیچ اعتباری برخوردار نیست...
شما خیلی زود قضاوت می کنید و این خیلی خطرناکه..
خوشا به حال شما خوبان و وای بر ما رو سیاهان...
تنها روسیاه عالم
فریاد مه.




با سلام و تشکر
به امید خدا بزودی وبلاگ بروز می شه

راستی در مورد تفصیل مابین قطع طریقی و موضوعی قطاع تامل بفرمایید

خوب بود بحثتون طرفینی ادامه پیدا می کرد
چون ما نسبت به کلام دو طرف نا آگاهیم

فریاد مه پنج‌شنبه 29 دی 1390 ساعت 05:19 ق.ظ http://FaryadeMeh.Blogfa.Com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا بر شما.

قطره منتظر قطره است تا ببارد..!
----------------------------------------------
تشکر از تذکر ظریفتون جناب کریمی...
اما بنده کاملا مسبوق به علم، عارض کلام مذکور شدم..
تنها نکته ای که در مکالمه بنده با مهدی جان می توان به آن اشاره کرد اینه که :
مهدی جان ما خیلی مخلصیم داداشی...
بعد از مدت ها فکر در مورد رتبه و جایگاه وجودی خودم بین مراتب به این اظهار رسیدم که:
بنده پست ترین موجودات عالم ام..
خیلی خودمونیش این که :
اگر پاتو برداری ما هم یه نفسی می کشیم داداشی..
فریاد مه.
و السلام علیکم !

مهدی پنج‌شنبه 29 دی 1390 ساعت 03:43 ب.ظ

سلام خدا بر شما آقای فریاد مه
اگر موجب ناراحتی شما شدم عذر میخوام .
دیگر آبرویی در درگاه برای ما نمانده شما بیش از این ما را بی آبرو مکن...
شما مخلص خدا هستی نه من ، شما رتبه و جایگاه وجودی بالایی داری ، فریاد شما هفت آسمان رو فرا گرفته داداشی...

باسلام
نواختهای سوزناکی حواله همدیگه می کنیدا
بحث علمی باشه بهتره
خیر خواهی از لوازم سلامه

ارزو پنج‌شنبه 29 دی 1390 ساعت 08:58 ب.ظ

سلام
اقا محمد
وقتی پاسخ شما رو به نظرم خوندم از حق پذیری شما واقعا متحول شدم

با سلام
شما لطف دارید

فریاد مه جمعه 30 دی 1390 ساعت 07:14 ب.ظ http://FaryadeMeh.Blogfa.Com

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدا بر شما.

مهدی جان ببخش این دوست ناقص را...!
جناب کریمی احساس و عاطفه چیزی جز علم نیست..

بنده از دوستان این کامنت خداحافظی کرده و سراغ مطالعه مطلب و جلوه جدید جناب کریمی می شم..
در پناه حضرت عشق..
فریاد مه.
و السلام علیکم !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد