حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

علم و دین، کاشی و قم

مطالب آقای رسول جعریان در خبرآنلاین که در قالب وبلاگ منتشر میشود جالب است.

جدیدا مطلبی با عنوان رواق حکمت اینجا، کاخ سبط مصطفی آنجا نوشته اند که به مسئله حفظ آثار فاخر معماری مانند مطب شفاالدوله در عین طرح توسعه حرم مطهر در قم پرداخته و شرح و بسط دارد و.... 

 

کاشی های مطب شفاءالدوله حاوی مطالب قابل تاملی است. متن اشعار کاشی های شفاء الدوله در مقابل حرم این بوده است: 

رواق حکمت اینجا، کاخ سبط مصطفی آنجا

بشارت دردمندان را دوا اینجا شفا آنجا 

 

در اینجا طب یونانی و تشریح اروپایی

فرامین و الهیات و آیات خدا آنجا 

 

سبب اینجاست یعنی حکمت و تقدیر و دانایی

توانایی است یعنی حکم و تقدیر و قضا آنجا 

 

شفا از نبض اینجا می دهد تشخیص علت را

خداوند شفا دارد یدِ معجز نما آنجا 

 

برایم جالب بود که صرف نظر از بحث مهم حفظ آثار هنری و تاریخی، این اشعار ناظر بر رابطه علم و دین نوشته شده است. گویا دکتر شفاء الدوله (یا صاحب اصلی شعر) خود دارای نظریه ای در باب رابطه علم و دین بوده است. به این مضمون که ما جزء التقدیریم و خدا و اولیائش تقدیر بخش و قضاء ده. جالب آنکه در مصرعی کاملا طب و علم را از الهیات و فرامین خدا جدا می کند یا آنکه با تفکیک دوا و شفا قلمرو دین را اشارت میرود و در بیت پایانی هم تشخیص علت قریبه را کار علم میداند و شفای اصلی را کار خدا...  

در سخنانی از آیت الله جوادی آملی هم شنیدم که علم کارش تشخیص علت قریب است و جمعش با دین در این است که علت العلل نباید فراموش شود. با این نگاه چنان که می نماید هیچ علمی غیر دینی نیست حتی اگر در این شعر طب یونانی و تشریح اروپایی از الهیات و فرمان الوهی جدا دانسته شود. اما آیا چنین نگریشی حسن ختامی است بر رابطه علم و دین؟ 

شاید شروع بحث درباره رابطه علم و دین را بتوان به قرن هفدهم و گالیله و کلیسا و یا کمی پیش از آن در برخورد کلیسا در ممنوع الانتشار کردن کتاب کوپرنیک و یا حتی قبل از آن کشاند... ولی به نظر، استقرار این بحث در قرن هفدهم و مشخصا در مورد کارهای گالیله اتفاق افتاد...  

عصری که اتفاقا نگرش علی معلولی به جهان غالب بود... و حتی خود گالیله با تمسک به سنتهای پیشین از جمله با تمسک به سنت آگوستینوس قدیس سعی در حل تعارض ظاهری علم با متون مقدس مربوط عهد عتیق و جدید داشت. با اینحال چنین ادبیاتی در حل و یا منحل کردن مسئله رابطه علم و دین که در کشور ما مطرح میشود خیلی به آن دوره شباهت دارد. در این راستا اگر علم را نه نجوم و طب بدانیم، که علوم انسانی را هم داخل کنیم به نظر نمی رسد که پژوهشهای و زحمات جاری، کافی بوده باشد و راه بسیار غریب است و سخت...  

اشعار شفاء الدوله وجه دیگری هم به نحو مطایبه دارد که شاید شفاالدوله خواسته در این کارزارِ زیارت و جمعیت انبوه با چنین اشعاری مشتری خود را جذب کند و یا آنکه از ترس بنیادگرایان خواسته بگوید دکان من آنچنان در مقابل نهادهای دینی نیست...

برای نظر دهی از موزیلا استفاده شود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد