حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

ابراهیم حاتمی کیا

گفته بود فیلمی که می گوید ایرانی ها دروغ گو هستند حالا برود اسکار هم بگیرد و ... 

برای ابراهیم حاتمی کیا احترام قائلم و او را انسان آزاده با عقبه خوبی یافته ام ولی قضاوتش درباره فیلم اصغر فرهادی را بر نمی تابم. متأسفم برای ایشان که فیلم فرهادی را نفهمیده و آشکارا با غرض و ژورنالیستی سخن گفت. از فانوس بودن شهید آوینی گفت ولی نگفت که آوینی چه عقبه مطالعاتی داشت و چگونه بر مسند قضاوت دیگران می نشست. آوینی اگر از فیلم کرخه دفاع کرد نه برای فروش و گیشه بود. حاتمی کیا هم بداند که نمی تواند همان نقش را در دفاع از فیلمهای خاص ایفا کند، فیلمهایی که بعد از اکران در حد یک سریال تلوزیونی هم اثر بخشی ندارند چه رسد که تاریخ ساز باشند. حاتمی کیا نوسان زیادی در موضع گیری دارد. این ایام برخی ها که فکر می کنند از قافله قدرت جامانده اند دورش را گرفته اند و او هم فکر می کند باید همینطور پی در پی موضع گیری کند. امیدوارم آقای حاتمی کیا که گفته از داغ بودن بچه های عمار می ترسد و فاصله می گیرد، نقش وحدت آفرین بین سینما گران داشته باشد. وقتی فرهادی و حاتمی کیا در ارتفاع پست می توانند همکار باشند چرا باید شاهد کنایه های اینچنینی باشیم؟ وقتی همه چیز را جناحی و جریانی می بینیم محصول هنرمان هم سفارشی خواهد بود چه بخواهیم چه نخواهیم. فیلم سفارشی هم که اساسا با روح ابراهیم حاتمی کیا به گفته خودش سازگاری ندارد. پس ایشان هم باید ملتزم به اقتضائات دیدگاه فراجناحی و کار غیرسفارشی خود باشد. حاتمی کیا و امثال او می توانند نشان دهند که هنر جناحی مانند اخلاق جناحی یا دین جناحی اساسا با ماهیت هنر، اخلاق و دین منافات دارد. هنری که زائیده خیال روح انگیز هنرمند است موثر است، نه هنری که به اقتضائات قدرت بر آمده است. 

 

** 

بعد التحریر 

حساسیت برخی از وب خوان های عزیز بنده را مجاب کرد که نکاتی را به این یادداشت اضافه کنم. 

یک. ابراهیم حاتمی کیا برای بنده شخصیت بسیار جالب و حقیقت خواهی دارد. حاتمی کیا به صراحت گفت که ما نسل انتخابگری بودیم و انقلاب را انتخاب کردیم معنا ندارد کسی انتخابگری را از ما بگیرد که گویا انسانیت ما را گرفته است. بنابراین ارادت بنده به ایشان کمافی السابق است. و نقد کم و کوتاه بالا ناظر بر اظهار نظر ایشان در مورد فیلم فرهادی است. البته ارادت بنده به افراد به شرط شیء است نه لابشرط!

دو. دوستان اگر قائل به مرگ مولف نباشند و گادامری به ماجرا نگاه نکنند بروند از مولف جدایی بپرسند مراد جدی اش از قرار دادن شخصیت های فیلم در یک حالت ناسازوار اخلاقی را توضیح دهد. که فرهادی اتفاقا توضیح داده است و فیلم بعدی اش را در فرانسه ساخت تا هی نگویند سیاه نمایی می کند و ... 

سه. فیلمهای فرهادی مانند هر فیلم دیگری هم نقد پذیر است. ولی حسن چنین فیلمهایی این است که برای بحثهای جدی اخلاقی در جامعه بستر می گشاید.  

چهار. نقد حاتمی کیا به فیلم فرهادی اساسا نقد نبود بلکه صرفا یک حجمه ژورنالیستی بود مانند هجمه برخی ... 

پنج. بنده در یادداشت به صراحت خواستار حضور وحدت آفرین حاتمی کیا در جریان فیلم سازی کشور هستم و کارکردن فرهادی را در کنار کار حاتمی کیا زیبا می بینم. 

شش. حالا که بحث به بعدالتحریر کشید توصیه دارم فیلم تحسین برانگیز به خاطر پونه را ببینید. شاید چنین فیلمهای به برخی از مدیران فرهنگی عمق نگاه بدهد. 

از اظهار نظر دوستان کم ظهور تشکر می کنم.  

اگر بخش نظر دهی مشکل دارد از موزیلا استفاده شود.

نظرات 1 + ارسال نظر
حامد س دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 ساعت 01:49 ق.ظ

کلی نظر نوشتم ثبت نشد. ملخصش: اگه واقعا این حرف آقا ابراهیم‌باشه(خواهم دید!) کلی درّه و حفره تو پیکره امیدم به اینده فرهنگ و ادب این سرزمین ایجاد میشه. ینی واقعا رسید اون زمانی که حتی امثال ایشون٬برن سمت «هر اثر هنری٬یک برچسب»؟ آیا آثار خود ایشون از تعرض این نانقد مصونه؟

خیلی جالب می شه طبق نظر ایشون باید کلا فیلهایی که می خواهند اینطوری باشند باید تعطیل بشه شبیه همون بحث ما و اونا میشه
یا شبیه پاره کردن عکس خدا.
ممنونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد