حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

این خوبه به این رأی بدید!

ان ربی علی صراط مستقیم 

 

مدتها است در کشور ما برای رأی گرفتن از انسهایی که دل در گرو وظیفه ظاهرا شرعی دارند و اصطلاحا به تکلیف گرا موسوم اند گفته می شود که مثلا آقای الف خیلی انسان خوبی است و از مابقی اصلح است، ما و شما به لحاظ شرعی مکلفیم به ایشان رأی بدهیم. حتی برخی از آقایان به اصطلاح اسلام شناس در مواردی خوابی از امام زمان علیه السلام مطرح می کردند که حضرت در عالم رویا به یکی از علما گفته اند که به فلانی رأی بدهید.. خب کسانی هم که تکلیف گرایی را یک ارزش می دانند و عمیقا به این شیوه معتقدند بلافاصله و بدون تردید هم به آقای فلانی رأی می دهند. خب از نگاه مصلحت اندیشان هر چقدر تعداد این سنخ از تکلیف گرایان بیشتر و بیشتر شود به صلاح کشور است، این برخی البته در تربیت افراد تکلیف گرا، خود فایده گرایند و تکلیف گرایی در رأی دادن را به سود روابط سیاسی و حزبی خود و به نفع هم فکران خود می دانند. در این شیوه حتی اگر همان آقای فلانی بزعم خودشان دچار انحراف و کج روی و فساد و بی بصیرتی هم شد، بازهم ماجرای تکلیف گرایی تکانی نمی خورد. چون در یک مقطع وظیفه داشتند آنطور عمل کنند در یک مقطع دیگر طور دیگر... و از آنجا که تکلیف گرایان عملاً معتقدند در هر لحظه بهترین عمل را انجام می دهند دیگر جایی برای پاسخ گویی هم نمی ماند. پاسخگویی به که؟ برای چه؟ وقتی تکلیف انجام شده جایی برای پاسخگویی یا حتی عذر خواهی هم نمی ماند. در این نگاه اتفاقا کسی که تکلیفش را انجام داده نزد خداوند مأجور هم هست. خب این نگاهی است که در بین لایه های دینداران البته با الگو و سبک هیئتی جاری و ساری است و از این جهت پایگاه خوبی برای جمع کردن دوباره رأی به نفع گروهی خاص هستند، آنقدر که اسلام شناسان را از قم به تهران می کشند تا تکلیف این مقطع حساس مجددا روشن شود. تکلیف این مقطع حساس چیست؟ اگر سری به سایتهایشان بزنید خواهید دید که تلکیف این است که به فلانی دیگری رأی بدهید چون ما پشتش هستیم، ببخشید چون اصلح است، یا کلا چون خوب است، یا چون تکلیف است و اگر تکلیف نبود ما هم به میدان نمی آمدیم. یا چون اگر ایشان رأی نیاورد آقای ب رأی ها را جمع می کند و کیان قدرت و کشور به هم می ریزد و فساد همه جا را می گیرد، در این صورت شما بیایید و بین بد و بدتر این بد را که در مقابل بدتر خوب است انتخاب کنید. چه کنیم چون مقطع خیلی خیلی حساس است چاره ای نداریم جز اینکه به آقای الف رأی بدهیم ولی چون تکلیف گرائی و بصیرتشان لحظه ای است و اصطلاحا دور اندیش کوتاه مدت اند، هیچ تضمینی هم برای اینکه چند ماه پس از انتخاب آقای الف چه قرار است بشود ندارند... 

 

در تکلیف گرایی این مدلی اینکه چه بلایی سر اقتصاد و فرهنگ و حتی دین بیاید هم لحاظ نمی شود یا به وضوح لحاظ نمی شود، بلکه فعلا تکلیف ملاحظه می شود. تکلیف هم که اکثراً تقلیدی است.... به همین جهت است که در نگاه این دوستان تکلیف گرا حتی یک ماه پس از به قدرت رسیدن آقای الف هم قابل پیش بینی نیست که چه اتفاقی قرار است بر سر ممکلت بیاید.. کاندیدایی بسان یک هندوانه زیبای در بسته! این تمام طول و عرض برنامه این دوستان برای کشور است.  

 

حال بیایید وصف خوبی را تحلیل کنیم. اگر خوبی را یک مفهوم ارزشی بدانیم و ارزشها را به ارزشهای فردی و اجتماعی و سیاسی و ... تقسیم کنیم، پس خوبی در هر بعدی معنای متفاوتی خواهد داشت. خوبی اگر وصف کاندیدای ریاست جمهوری قرار می گیرد حتما علاوه بر خوبی فردی باید شامل خوبی اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و... هم بشود و خوبی در این ابعاد یعنی سابقه اجرایی، تخصص و اطلاع و حسن مدیریت و تعامل و مسئولیت پذیری و قانونگرایی و.. اگر خوبی به این معنا باشد برای شناخت این فرد به ناچار دو راه وجود خواهد داشت: یکی تن دادن به یک نظام حزبی و تکیه به سوابق و کارنامه و تعهد آن حزب خاص که مع الأسف در کشور ما چندان رونقی ندارد. برعکس، اینکه فردی از میان توده ها برخیزد به عنوان یک ارزش معرفی می شود. فردی که نه کادری دارد و نه برنامه ای و نه تخصصی و نه... ولی چون از میان توده ها برآمده مورد تایید و تمجید قرار می گیرد( و حائز این صفات می شود: مومن، انقلابی و مورد اعتماد ) و البته نتیجه اش را هم در خراب کردن کشور و حامیانش پس می دهد. اشتباه اینجا است که از میان مردم برخواستن(که البته بسیار هم در این وصف تردید وجود دارد) ملاک تام و تمام عده ای می شود که کم هم اثر گذار نبودند و نیستند.  

 

راه دیگر تکیه بر سوابق خود شخص در عرصه های مدیریت کلان کشور است... نه راه دیگر، حتی اینکه کسی بگوید من در عرصه های مختلف مدیریت کشور برنامه دارم و می خواهم فلان کار و بهمان کار را انجام دهم بازهم قابل اعتماد نیست. یعنی برنامه داشتن اگرچه لازم است ولی کافی نیست و باید سابقه اجرایی افراد را دید. اینکه ما به کسانی اعتماد کنیم که هیچ تضمینی برای مسئولیت و پاسخگویی خود نمی دهند و هیچگاه هم عذرخواهی نمی کنند، کاری جز سپردن کشور به دور باطل آزمون و خطا و از بین بردن فرصتها و افزایش درد و رنج انسانها کار دیگری نکرده ایم... ما نباید هربار دولتی خام را سر کار بیاوریم تا پخته شود. ما نباید به بهانه تکلیف گرایی از نتایج آشکار انسانی و اسلامی و عادلانه زیستن غافل شویم. 

 

نظرات 8 + ارسال نظر
علیرضا جمعه 13 اردیبهشت 1392 ساعت 05:54 ب.ظ

بله نتیجش میشه این که این افراد تمامی مشکلات روز جامعه رو نادیده گرفته و میگن مشکل امروز جامعه ی ما اقتصاد نیست و به فرض مشکل امروز جامعه رو تبعیت نکردن از ولایت میدونند.
کاش به جای تکلیف گرایی این شکلی و به جای استفاده از نام "دین" در جهت رسیدن به اهداف حزبی خود و یا حتی استفاده از اسم "بصیرت" برای تایید حرف ها و رفتارهای خود، کمی به فکر مردم و آسایش مردم باشندو ولایت فقیه را با اعمال صالح و درست به اثبات برسانند،نه باکلام و صرفا به صورت تئوری..
کاش یک کم در افکار حزبیشون ( اونم چه حزبی!!) یک کم فقط و فقط یک کم کارآمدی را مد نظر قرار میدادند تا وقتی اسمی از این حزب یا این افراد برده شد این حرف تداعی بشه در اذهان مردم که "خدا حفظشان کند.."
امیدوارم اینبار اسیر جو سازی ها (همچون گذشته) و اسیر القاهای تفکرات پوچ "انتخابی" اشتباه نکنیم..
یا حق

حقیقت گندم شنبه 14 اردیبهشت 1392 ساعت 02:21 ق.ظ

سلام
حرفهایی می زنی که هیچ زبطی به هم نداره
نمی دونم چرا چند وقتیه فقط ایراد میگیری و انتقاد صرف و اخرش هم یک خط شعار که عدالت.....
مگه کسی علم غیب داره که اینده چی میشه یا طرف از پس کارها کامل بر میاد . هرکی با توجه به همون تکلیفی که مسخره اش میکنی تصمیم میگیرن وهیچکس رو هم مجبور نمی کنن مگر اینکه شما استنباط شخصی خودت رو با توجه به تجربه شخصیت اینجا عنوان کرده باشی و حالا از این تقلید صرف خودت سرخورده شدی و اینطور همه را به کیش خود می پنداری
اینطوریا هم نیست.این یه مطلب
مطلب بعدی اینکه خب شما این طیف تکلیف گرا رو مسخره (یا هرچیز دیگه ای که دوست داری اسمش رو ادبی بذاری ) میکنی در مقابل کی؟
شما طرفدار طیف مقابل این جماعت هستی یا منتقد دلسوز؟
تواین متن واقعا موضع شما مشخص نیست
شما نیتت از این نوشته چیه؟ احساس وظیفه؟ نسبت به کی؟ نسبت به چی؟
مگه نه اینکه شما هم همین الان بافرض داشتن نیت خیر داری به تکلیفت عمل میکنی؟
راه حلت چیه؟
باید عدالت ایجاد شود؟ همین؟
چه جوری؟
چقدر کار اجرایی کردی؟
منظورم کار با تمام گرفتاریهای اداری ارگانهای مختلف دولتی و نظامی و قضایی و.............
هیچ کس منکر حزبی بازی و سیاسی بازی نیست که این هم تو همه جای دنیا هست و ذتا بد هم نیست کمااینکه حزب الله واقعی هم داریم که خدا تو قران گفته.
مطلب دیگه اینکه فرمایشات حضرت آقای خامنه ای رو من حضور ذهن ندارم که تو مطالبت دیده باشم ممنون میشم نظر ایشون رو هم درمورد همین مطلب خودت نقل قول کنی
موفق باشی

در جواب آقا یا خانم گندم شنبه 14 اردیبهشت 1392 ساعت 09:55 ب.ظ

البته ربط جملات یادداشت آقای کریمی روشما در نیافتید
عدالت با هرچی رعایت بشه با تکلیف گرایی مفرط امثال شما و تقلید کورکورانه و دوری از دور اندیشی و با حدس و گمان کشورو اداره کردن حل نممیشه این همون حرفیه ک دقیقا داره راه عدالت رو به امثال شما یاد میده مگه همه چیزو باید صریح تو گوشتون فرو کنند

علیرضا شنبه 14 اردیبهشت 1392 ساعت 10:16 ب.ظ

دوست عزیز " حقیقت گندم"
بنده خیلی دوست ندارم با لغات بازی کنم و از تکلیف و تکلیف گرایی صحبت کنم..
کسانی که چنین عمل میکنند فقط و فقط به این اتکا میکنند که " ملاک حال فعلی افراد است" خوب کسی منکر این جمله نیست و نخواهد بود ولی فارغ از اینکه گذشته طرف چه بوده و چقدر کاره اجرایی داشته و یا اگر داشته چقدر موفق بوده و چه رزومه ای داره..
و ایضا فارغ از این که " طرف چه قدر به درد ریاست یک کشور میخوره"
آیا نباید به آینده یک فرد و دوره 4 ساله ای که به اون فرد تحویل داده میشه فکر کرد و احساس مسولیت کرد؟( البته زمانی که کسی به این مقوله فکر میکنه، به ناچارمجبور میشه گذشته فرد رو هم ملاک قرار بده)
آیا در همین حد بس که برای اینکه آقایانی از جنس آقای "ب" رای نیاورند پشت سره یک نفر از جنس آقای " الف" صف آرایی کنیم..؟ یعنی با این کار به نظام و انقلاب بزرگترین خدمت رو کردیم؟
پس 4 سال آینده چه میشه؟ پس آینده نگری چه میشه؟
مگر نه این که در خیل عظیمی از تعاریف بصیرت "آینده نگری" هم ذکر شده؟
آیا فقط صرف رای نیاوردن برخی تکلیف را انجام دادیم..؟ یا آینده نگری هم جزء ای از تکالیفمونه..؟
منتظر نظرات بعدیتون هستم تا حقیقت روشن شود..

mos - mogh دوشنبه 16 اردیبهشت 1392 ساعت 12:28 ق.ظ http://logic-maieutic.blogsky.com

به نظرم مسئولیت پذیری در بحث تگلیف گرایی گم میشه. کسانی که تکلیف می دونن به اصلح رأی بدن مثلا در انتخابات 88 الآن حاضر نیستن هیچ مسئولیتی رو بپذیرن.

به نظرم اگر کسی انتخابی داره باید مسئولیت انتخابش رو هم بپذیره. مثلا اگر مسئولین کشور از نقد آزاد رییس کشوری ممانعت داشته باشن و از سوی دیگه حمایت شدیدی از اون رییس کشور بکنند فقط از روی پررویی است که مسئولیت حمایتهای شدیدشون رو نمی پذیرن.

منظور حقیقت جو از اصطلاحات تکلیف گرا و ... فهم و استعمال رایج آن است نه این که لغتا تکلیف گرایی با حق و فایده و آینده اندیشی و .. جمع نمی شود.

نیلوفر دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 07:57 ب.ظ

با اینحساب منظورتون این می شه که فقط میتوان از قالیباف و هاشمی و خاتمی و نهایتا از ولایتی حرف زد
چون بقیه مثل حداد و جلیلی و لنکرانی و ابوترابی و حسن روحانی و دیگران آنچنان مجری نبودند

مهدی سه‌شنبه 31 اردیبهشت 1392 ساعت 07:19 ب.ظ

سلام
من نمی دونم چرا همیشه یه عده آدم تکراری در عرصه سیاست جولان می دهند و افراد جدید با ایده های تازه اجازه ورود پیدا نمی کنند در ضمن وقتی از قبل مشخص است که چه کسانی به عنوان کاندیدا معرفی می شوند دیگر چرا از مردم عادی ثبت نام به عمل می آید که این همه هزینه بیت المال الکی از بین بره و برای یه مدتی عده ای انسان رو دچار آرزوهای دراز و غیر ممکن و در نتیجه غفلت از خدا و خویش و در آخر لطمه روحی ناشی از رد صلاحیت دچار می کنند واقعا کار لغو و بیهوده ایست.

ضحا پنج‌شنبه 2 خرداد 1392 ساعت 06:07 ب.ظ http://lohezoha.blogfa.com

سلام
دست شما درد نکنه با این همه روشنگری های سیاسی و مانع کجروی شدن ها...
خوب بود...
قدر خود را بدانید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد