تو چه پشتوانه خوبی برای کارها و حرکات و تاملات من محسوب می شوی
تو چه پشتوانه خوبی برای اخلاقی
تو چه امید بخشی
تو سلوک انسانی من را معنا می دهی
بی تو شاید به ورطه تکامل حیوانی و نظریه حیوانِ محضِ متمتع رهسپار شویم
بی تو به نظر ظلمتی بر جهان حاکم می شود
بی تو دهشتی بر قلبهای حقیقت پو چیره می شود
بی تو گویا دلِ عقل هم می گیرد
تو تنها ظهور غیبی
دست عقل را که از غیب کوتاه کرده اند
تو روزنه به بیکران شده ای
بی خود نبود که بعد از انقطاع تو، دل پاکان روزگار گرفت که:
فما اعظم المصیبة بک حیث انقطع عنا الوحی...
وحی شعور راز آلودی است کمک عقل. با راز آلودگی وحی چگونه برخورد کنیم؟
به نظرم باید مفهوم راز روشن تر شود
بعد نسبتش با وحی سنجیده شود.
سپاس
از حیث اتحاد حال و محل، من با این نکته سنجی ظریفتون، یاد نبی مکرم افتادم. صلوات الله علیه و آله
در این صورت دل پیامبر درون برای پیامبر برون سخت تنگ می شود، سخت.
ممنون از حضورت
سلام
نگرشش به او موجب پیدایش عقل شد.
شما حضرت محمد رو عقل میدانید در مرتبه ماده؟
سلام
گفته اند حضرت محمد صادر اول است.
و از طرفی گفته اند اول ما خلق الله العقل.
اگر این دو باهم بررسی بشوند صادر اول همان عقل است و عقول آدمیان بالمآل از او بهره مندند. و او واسطه است بین موجود مطلق و مخلوقات.البته این گزارشی است از عارفان مسلمان.
سلام
اینکه عقل همان حضرت محمد است به نظرم به دور از منطق است
ولی می توان اینگونه تفسیر کرد که پیامبر تحت نظر مستقیم عقل هدایت یافته و عقل به پیامبر می اندیشیده و از آنجایی که عقل خود اندیشه است که به خود می اندیشد پیامبر هم جزیی از این اندیشه شده و بنا به اتحاد عاقل و معقول ، پیامبر ( متعلق اندیشه ) به عنوان عقل (اندیشه) معرفی شده است.