حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

برد بصیرت و مسئولیت

 هو البصیر

زندگی انسان پیوسته در حال انتخاب افعال خاص در حال گذر است.انتخاب انجام و یا ترک فعلی البته مبادی خاص خود یعنی مجموع تصورات و اعتقادات، احساسات، تمایلات، شهوات و نیز جنبه تحریکی و مانعیت موارد خارج از انسان را دارد. برایند همه این عوامل و بواعث منهای مواردی که باعث فعل اکراهی یا فعل اجباری می شود را می توان مبادی فعل ارادی و اختیاری انسان دانست. وصف بصیر را بعد از تحقق این فعل ارادی و اختیاری می توان به صاحب فعل اطلاق و یا از آن سلب کرد.  

بصیرت در جایی خود را نشان می دهد که فعل انسانی از سر اراده، اختیار و آگاهی باشد طوریکه در دراز مدت حکمت و آثار مثبت فعل، خود را نشان دهد و الا صاحب فعلی که در ثانیه یا روز یا ماه یا سالی بعد خطا بودنش روشن می شود دیگر محکوم به بصیرت نیست. بعبارتی دیگر شاید بتوان فعل را قبل از انجام متصف به تکلیف و وظیفه کرد ولی فعلی که بخواهد ظهور و بروز بصیرت باشد فقط بعد از انجام و به ثمر نشستن نتایجش قابل تشخیص است. می توان اینطور گفت که بعد از انجام عمل به عمق آگاهی و بصیرت حین العمل پی خواهیم برد. جالب است که هر وقت سخن از بصیرت به میان می آید مثالهایی آورده می شود که یک تاریخ مشخصی از آن گذشته است و شخص گوینده در مقام داوری افعال و نتایج افعال انسانها را با مبانی کلامی و فقهی خود می سنجد و آنها را به بصیرت و ضد آن متصف می کند.

پس بصیرت چیزی کلی و مطلق نیست که بتوان با چیدن چند جمله ظاهرا زیبا خود و اطرفیان خود را متصف به بصیرت کرد. برای صدق بصیر بر مصداقی خاص لازم است برد آن و نتایجش را مورد ارزیابی قرار داد و سپس حکم کرد. بصیرت نسخه ای برای حال نیست بلکه عمق نگاهی است که در آینده خود را نشان می دهد. شخص بصیر و فعل صحیح در پرتو آینده قابل شناختند. افعال و احکام اهل سیاست کنونی نیز در پرتو زمان قابل ارزیابی خواهد بود، البته از آنجا که تشخیص میزان بصیرت شخص، چند متغیره ای است و بخشی از آن وابسته به مبانی کلامی و فقهی و اخلاقی قضاوت کننده است، صحت آن مبانی هم در شدت و ضعف حکم به بصیرت مدخلیت دارد. نمی توان گفت چون فلانی به بهمانی می خواهد رأی بدهد بصیر است و فعلش صحیح بلکه باید منتظر ماند و نتایج رأیش را دید. این البته خارج از الزمات دینی و اخلاقی است که اوضاعش متفاوت است. از این روی کسانی که چند سال گذشته به شخصی رأی داده اند بصیرتشان و عمق نگاهشان در نتایج تصمیمشان که اکنون به رأی العین قابل مشاهده است ارزیابی می شود نه در نقطه تصمیم و فعل گذشته.  

دقیقا به همین دلیل پاسخگویی در پی عمل و به بار آمدن نتایج عمل به عنوان یک وظیفه خود را نشان می دهد و شخصی که همچنان معتقد است مجموعه منسجم اعمال گذشته اش برای رای آوردن فردی و رای نیاوردن فرد دیگر از سر تکلیف و بصیرت بوده است و در عین حال از پاسخگویی و مسئولیت پذیری فرار می کند در واقع با زبان بی زبانی می گوید که فعل گذشته از سر بصیرت نبوده که اگر بود بردی در خور می داشت و پاسخی مناسب. غصه اینجاست که بازهم همان خطای گذشته در سناریویی دیگر در حال وقوع است و بازهم سخن از تکلیف بمیان آمده است.  

به همین قیاس اگر بصیر به استدامه بصیرت قابل شناخت است، قانون گرایی و مسئولیت پذیری هم در استدامه آن قابل شناخت است، لذا کسانی که دم از تکلیف و بصیرت آنهم بدون تداوم و بدون مسئولیت پذیری می زنند در واقع خود و مردم را دچار مغلطه کرده اند.

بصیرت در نقطه تصمیم شناخته نمی شود.

بصیرت در گذر زمان و مشاهده نتایج تصمیم نمایان می شود. بصیرت همزاد دور اندیشی است.

تصمیمات گذشته مسئولین و سیاستمداران(در همین چهارسال گذشته و..)  به این معنا قابل نمره گزاری است.

سلامت تصمیم گیری کنونی افراد به این معنا قابل تشخیص است.

اعتماد و بی اعتمادی به تصمیمات و برنامه ریزی افراد برای آبادانی آینده کشور به این معنا محقق می شود.

مومن دو بار گزیده نمی شود....

نظرات 35 + ارسال نظر
حقیقت گندم یکشنبه 5 خرداد 1392 ساعت 10:28 ق.ظ

فکر میکنم جنابعالی بصیرت رو با علم غیب اشتباه گرفتید!!!!!!!!!!
دوست عزیز هرکس باتوجه به روند حال حاضر خود ودیگران اقدام به تصمیم گیری وتصمیم سازی میکند وکسی عالم به غیب نیست و دگرگونیهای غیرقابل پیش بینی شامل عدم بصیرت نیست
حال..... الان موضع شما نسبت به انتخابات چیست؟
شرکت یا عدم شرکت؟
بصیرت پیشنهادی شما چگونه است؟
ناقد بدون راهکار که نمی شود، پس غیر از شعارلطفا راهکار هم بدهید
امیدوارم مانند پست قبلی دیگران فقط حمایت محض نکنند وخودتان راهکار ارائه دهید.......... لطفاً.......... سراپا منتظریم...........
من متوجه منظور دوبار گزیده شدن را نگرفتم یعنی موافق شرکت در انتخابات نیستید یا طرحی دارید که دراین صورت امیدوارم ارائه بفرمایید که در مورد نحوه مشارکت و افزایش بصیرت قدم برداریم
لطفا خودتان پاسخ بفرمایید............ لطفاً

علیرضا یکشنبه 5 خرداد 1392 ساعت 04:36 ب.ظ

با عرض سلام
اولا بابت چنین مطلب زیباتون تشکر میکنم
ثانیا یه چند کلام بادوست خوبمون جناب "حقیقت گندم" دارم..
دوست عزیز بنده تا حدودی در پست قبلی جناب کریمی جواب شما رو دادم منتظر کامنت بعدیتون بودم تا به یک نتیجه ای برسیم..
در همونجا عرض کردم که"آیا نباید به آینده یک فرد و دوره 4 ساله ای که به اون فرد تحویل داده میشه فکر کرد و احساس مسولیت کرد؟"

به فرض این حرف شما رو قبول کنیم که "هرکس باتوجه به روند حال حاضر خود ودیگران اقدام به تصمیم گیری وتصمیم سازی میکند وکسی عالم به غیب نیست و دگرگونیهای غیرقابل پیش بینی شامل عدم بصیرت نیست"
میخوام عرض کنم با بررسی دقیق کاندیدا و نحوه عملکردشون در گذشته و حال و نوع تخصصشون دقیقا میشه یک تصویری از آیندشون رو ترسیم کرد..
حرف بر سر این نیست که ما علم غیب داشته باشیم و آینده افراد رو ببینیم خیر..
حرف بر سره اینه که اگر حال افراد ملاکه و بر این ملاک کسی رو انتخاب میکنیم باید "مسوولیت این انتخاب رو هم بپذیریم"
مگر نه اینکه هر فعلی عقوبتی داره..؟ آیا نباید به عقوبت انتخابی که میکنیم فکر کنیم که به کجا منتهی میشه؟
و این به هیچ وجه غیب گویی نیست.. کما اینکه در همون 4 سال پیش عده ای قلیل که "بصیرت" به این معنای پست رو داشتند امروز رو پیش بینی میکردند..!
و همچنان منتظر میمانم تا به حقیقت برسیم..
البته فکر کنم باز باید در پست بعدی آقای کریمی شما رو زیارت کنیم

حقیقت گندم دوشنبه 6 خرداد 1392 ساعت 08:04 ب.ظ

1- اگه مزاحم به به وچه چه وتاییدهای صرف شما((اولا بابت چنین مطلب زیباتون تشکر میکنم)) هستم بفرمایید تا دیگه نظرم رو ندم
2- اگه من نظر نمی دادم شما هیچ بحثی نداشتید؟ وفقط :(("اولا بابت چنین مطلب زیباتون تشکر میکنم")) رو می خواستید بفرمائید؟؟؟؟؟؟؟
3- آقای دفاع و هافبک چپ وراست جناب کریمی !!!!!!
بنده سوالاتی هم کرده ام جواب دارید بفرمایید تا بحث قابل ادامه دادن باشد
4- من منکر مسئولیت پذیری شده ام؟؟؟ کجا؟ لطفا بفرمایید تا اصلاح کنم؟
5- آقای کریمی در بحث شرکت نمی فرمایید شاید بخاطر تجربه های گذشته است که ترجیح میدهید دوستان با هم مشارکت کنند ولی احترام به مخاطب لازمه اش حضور شما به هنگام درخواست می باشد. تشریف بیارید حتی دقیقه ی 90!!!

علیرضا دوشنبه 6 خرداد 1392 ساعت 10:36 ب.ظ

سلام دوست خوبم
به نظرم آرام تر هم میشه بحث رو دنبال کردا..
اولا که باید عرض کنم خدمتتون که بنده یاد گرفتم شکر نعمت ،نعمتم افزون کند فلذا بر خودم واجب میدونم وقتی از مطلبی خوشم اومد به خاطر نوع تفکرش و نوشته و وقتی که گذاشتن ،حداقل یک تشکر براشون درج کنم تا نویسنده حداقل بدونند که مطلبشون دیده میشه..
دوم اینکه بله طبیعتا در هر جایی و امری اگر مخالف وجود نداشته باشه اون کار ،اونطوری که باید و شاید پیش نمیره و حقیقت امر ادا نمیشه،پس حتما وجود مخالف برای هم نعمتی محسوب میشه و از شما هم تشکر میکنم برای اعلام نظراتتون..
کما اینکه اگر اقای کریمی هم چنین مطلب نمیزدند در مخالفت با تفکر جنابعالی یقینا باید شما (شمای نوعی) به تعریف و تمجید در این حوزه میپرداختید..!

در رابطه با سوالات هم به نظرم این سوالات مربوط به صاحب نوشته است نه بنده..
ولی باید عرض کنم که شما فراجناحی به این مطالب اقای کریمی نگاه کنید و به نظرم این نکته هم بد نیست بهش توجه داشته باشیم که "نبینیم چه کسی حرف رو میزنه، ببینیم چه حرفی میزنه"

و اما بحث اصلی:
شما میفرمایید "ملاک حال فعلی افراده"و میگید اگر کسی با استناد به این جمله انتخابی داشته باشه دیگه اون انتخابش مهم نیست که در اینده اشتباه بوده یا نه .. با استفاده از این جمله خودتون رو مبری میدونید ،که زیر بار انتخاب اشتباهتون برید، و مسوولیت این اشتباهتون رو نمیپذیرید و میگید تکلیف بوده که اون روز اونطور عمل بشه..

حرف اینجاست که بنده اگر امروز کسی رو انتخاب کنم و ازش حمایت کنم و برحمایتم پافشاری کنم بایدفردا جواب گوی این حمایتم باشم ، باید منتظر بود و دید نتیجه ی این حمایت بنده چیه؟
آیا انتخابم اشتباه بوده وبصیرت نداشتم؟
یا انتخابم درست بوده و بصیرت داشتم؟

[ بدون نام ] سه‌شنبه 7 خرداد 1392 ساعت 01:19 ب.ظ

دوست عزیز
سلام
من هنوزم میگم بنده هیچ کجا بحثی در حمایت از عدم مسئولیت پذیری نکردم، بنده فعلا تا همین الان رو نقطه شروع ،بحث دارم که:
1- آیا شمادارید صحبت وتبلیغ در مورد داشتن وکسب بصیرت رو محکوم می کنید؟
2- اگه جواب منفی است چرا راهکارهای کسب بصیرت از منظر خودتون رو برای حال حاضر ارائه نمی دید؟
در کامنت قبلی هم گفتم بنده منکر مسئولیت پذیری نیستم و هنوز اصلا بحث بنده به مرحله آخرکه نتیجه ی عمل هست نرسیده
حال اگه موافقید ومتوجه عرض بنده شدید خیلی آرام!!!!!قدم به قدم جلو بریم بفرمایید عمل بصیرانه از نظر شما چطور عملیه؟
آیا شما مخالف توصیه به کسب بصیرت هستید یا پیشنهاد دارید که این توصیه همراه با شواهد یا نمونه ای بیان شود؟
یه جمله بگم مخلص کلام:
اینطور نوشتن شما میدونید مثل چی میمونه؟ مثل این میمونه که ما مثلا روحانیت رو تخریب کنیم بخاطر عمل ناصالح بعضی از روحانی نماها!!!!!
منظور اینکه باید توجه داشت بخاطر عدم مسئولیت پذیری بعضی نباید واژه ی بصیرت یا صحبت در مورد داشتن بصیرت رو زیر سوال ببریم بلکه باید چه کنیم؟؟؟؟ در مورد این چه کنیم بحث کنیم......
امیدوارم متوجه منظور بنده شده باشید که نقد بنده در مورد مطلب جناب کریمی نه تنها مخالفت نیست بلکه چالش در جهت بهره وری بیشتره(البته با دید شما خیلی تند!!!!!!!)

علیرضا سه‌شنبه 7 خرداد 1392 ساعت 08:56 ب.ظ

سلام دوست خوبم
اول اینکه خوب طبیعیه که هیچ انسان عاقلی تبلیغ بصیرت و بصیرت افزایی رو محکوم نمیکنه، پس جواب منفیه
در رابطه با سوال بعدیتون خوب باید عرض کنم که بگذارید جوابتون رو از متن مطلب بیاورم که اگر با دقت بیشتر بهش توجه کنید راهکار هم داده برای نمایان شدن بصیرت
"بصیرت در جایی خود را نشان می دهد که فعل انسانی از سر اراده، اختیار و آگاهی باشد"
یعنی فعلی رو که انسانی، از ابتدا از سر احساسات و شهوات و تعصب دست به انتخاب اون فعل بزند، این فرد رو نمیشه خودش و فعلش رو بصیرخطاب کرد..(البته گاهی امکان داره استثناً درست انتخاب کرده باشه)
به نظر بنده اولین راهکار این میتونه باشه که حداقل اشتباهات گذشته رو تکرار نکنیم و بدون تعصب و احساسات دست به انتخاب عاقلانه بزنیم

فی المثل در رابطه با ازدواج شما فکر میکنید چه انتخابی میتونه یک انتخاب بصیر گونه برای ازدواج موفق باشه؟
ازدواجی که با احساسات انتخاب شده یا با شهوت یا با تصورات یا با اختیار واطلاعات کافی یابه عبارتی آگاهی؟
چه زمانی میشه این انتخاب رو گفت که با دید باز انتخاب کرده یا بسته؟
یقینا بعد از ازدواج میشه فهمید که ایا این انتخاب از سر هوی و هوس بوده و منجر به نا آرامی و تشویش و اضطراب طرف شده یا با دید باز بوده و (باوجود برخی نقایص ،چون همیشه به یک انتخاب 100% درست نمیرسه انسان) در آرامش به سر میبره..؟

حقیقت گندم یکشنبه 12 خرداد 1392 ساعت 09:57 ب.ظ

دوباره سلام
خب با تشکر
1- پس تبلیغ بصیرت افزایی از جانب هر کی باشه (به قول خودتون که فرمودید: "نبینیم چه کسی حرف رو میزنه، ببینیم چه حرفی میزنه" ) باید حمایت بشه ونباید این موضع رو تضعیف کرد، درسته؟؟
2- در مورد همین جمله:
"بصیرت در جایی خود را نشان می دهد که فعل انسانی از سر اراده، اختیار و آگاهی باشد"
3 تا کلمه بکار برده شده که شما هم بهتر از بنده میدونید که هر کدام مفهوم مستقلی دارند میشه از منظر جناب کریمی نسبت این واژه ها را با انتخابات ما بفرمایید؟ البته شما در کامنت قبلی تا حدودی در مورد آگاهی در این جمله فرمودید ، در مورد اراده و اختیار بیان شده و نسبت اون با انتخابات بفرمایید نه ازدواج.
قرار شد قدم به قدم جلو بریم
مرسی که توجیحم می کنید نسبت به بیانات جناب کریمی(دام ظله)

خشایار یکشنبه 12 خرداد 1392 ساعت 11:35 ب.ظ

با سلام و عرض احترام.
1.بنده از این متن بوی زیر سوال بردن و تضعیف بصیرت به مشام مبارکم نرسید.ظاهرا جناب گندم مشام قوی تری دارند.
2.نسبت آن سه کلمه محترم با انتخابات اینه که اگر در انتخابمان اراده خود را دخیل نکنیم(چون علامه گفته فلانی ما هم به فلانی)،اگر اختیار نداشته باشیم(اگه به فلانی رای ندی تو ولایت پذیری و چیزای دیگت!شک کن) و اگه بدون آگاهی به فردی رای بدهیم که لیاقت جمهوری اسلامی را نداشته باشد،مدیر و مدبر نباشد،سابقه اجرایی موفق نداشته باشد و....وفقط چون بچه بسیجی و حزب الهی و ساده زیست است و یه سری چیزای غیر قابل پخش،بهش رای بدیم وبعد دو سه سال گندش در بیاد،دچار بیماری قابل شیوع بی بصیرتی یا به قول ما شاد آبادیا،پخمگی هستیم.
3.بقیش برای بعد
پایان سخن،پایان من است........ تو انتها نداری

حقیقت گندم دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 01:02 ب.ظ

جناب خشایار
باسلام
ممنون از حضور کوبنده شما
دز مورد بنده 2 کامنتون میخوام بدونم این نتیجه گیری کی حاصل شد.قبل از انتخابات دولت نهم یا قبل از انتخابات دولت دهم یا پس از گذشت ادوار این دولت ومشاهده نتایج حال حاضر؟
ممنون میشم قبل از پایانتان پاسخ بدید

بلاگ اسکای دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 03:19 ب.ظ

بدلیل جابجای نسخه جدید بلاگ اسکای از سه شنبه 14 خرداد به مدت 48 ساعت درج کامنتها ذخیره نمی گردد. یعنی تا انتهای روز چهارشنبه.

بنابر این درج کامنت تا انتهای سیزدهم خرداد امکان پذیر است.

علیرضا دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت 06:16 ب.ظ

با سلام مجدد
سوال اولتون که کاملا روشنه..
یقینا هیچ کسی بصیرت افزایی رو محکوم نمیکنه یک بار هم عرض کردم
البته تا اینکه اون فرد تبلیغ کننده بصیرت رو چی تعریف بکنه..
برخی بصیرت رو تمام اعمال خودشون تعریف میکنن بدین منظور که هرکاری ما کردیم ، بصیرگونه است (کما اینکه باید ایستاد و دید آیندگان در رابطه با اون فعل نظرشون چی بوده آیا درست انتخاب شده یا خیر!؟)
این یه مطلب
مطلب بعدی هم اینکه لزومی نداره حتما از انتخاب ریاست جمهوری انسان مثال بزنه و مصداق ببخشه به این بحث، شما وقتی بر سر یک انتخابی از جنس ازدواج انقدر احساس خطر میکنید که همه ی جوانب را در نظر بگیرید و از سر اختیار و آگاهانه دست به انتخاب بزنید خوب در سطح انتخاب ریاست جمهوری که انقدر وسیع هست و به مراتب مسئولیت بیشتری بر گردن انسان میذاره( با توجه به تاکید مقام معظم رهبری مبنی بر شناخت اصلح)، باید چنین حساسیت هایی رو حتی بیشتر از انتخاب یک همسر در امر انتخاب ریاست جمهوری بکار برد..
یه نکته ی دیگه باقی میمونه اونم اینکه بنده عرض کردم دقیق تر مطلب رو بخوانید چرا که همه ی جواب های حضرتعالی در مطلب نهفته است
در ادامه ی جمله‌ی "بصیرت در جایی خود را نشان می دهد که فعل انسانی از سر اراده، اختیار و آگاهی باشد"
این جمله هم هست که: " طوریکه در دراز مدت حکمت و آثار مثبت فعل، خود را نشان دهد و الا صاحب فعلی که در ثانیه یا روز یا ماه یا سالی بعد خطا بودنش روشن می شود دیگر محکوم به بصیرت نیست. "
پیشنهاد بنده اینه که متن رو دقیق بخونید نه که مجبور به "تبیین" مطلب جناب کریمی خواهیم شد در تک تک گذاره ها(نه توجیه)
اگر هم به دنبال مصداق هستید نگاهی به اتفاقات 4 سال گذشته گویای مطالبه چه اونهایی که انتخابشون چپ بود و چه اونهایی که انتخابشون راست بود..!

بلاگ اسکای پنج‌شنبه 16 خرداد 1392 ساعت 06:27 ب.ظ

بلاگ اسکای بدون هیچ مشکلی قادر به دریافت کامنتهای کاربران است.

خشایار شنبه 18 خرداد 1392 ساعت 11:45 ب.ظ

با سلام
1.نتیجه گیری هایی که در بند 2 مطلب قبلی گفته شد کلی است و مربوط به زمان خاصی نیست.چه اینکه این موارد هم در سال 84 هم88 و هم انتخابات کنونی مطرح شده است.
2.از سیر کامنت ها مشخص میشود جناب گندم فقط توپ را به زمین دیگران می اندازند و فقط در حکم قاضی جلسه سوال می پرسند.اگر جناب ایشان صلاح می دانند نظر خود را درباره بصیرت و ویژگی های کاندیدای اصلح عرضه کنند.

مهدی یکشنبه 19 خرداد 1392 ساعت 05:54 ب.ظ

سلام


من نمی دانم به جمهوری اسلامی رای بدم یا به اسلام !

حسین خدابخشی دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت 04:18 ب.ظ

؟باید؟رای؟دهیم؟

.....در روند یک انتخابات سلیقه های سیاسی متفاوت است و افراد بنا بر سلیقه شان داده هایی را برمیگزینند که آنهارا به سمت آنچه دوست دارند سوق دهدآنها با همین داده های خاص استدلالاتی میکنند که مثلا فلانی بهتر است به این دلیل وآن دلیل (داده ها)و باالاخره کاندیدای مورد نظر خودشان را انتخاب میکنند و در این بین چند در صد باتوجه به عملکرد و برنامه و همچنین بررسی دقیق تمامی اشخاص و حقانیتشان تصمیم میگیرند جای بحث دارد اما من به طور کلی به چنین انتخاباتی که اکثریت طبق فرآیند ذکر گردیده انتخاب مینمایند انتخابات سلیقه محور میگویم واین شیوه ی حکومتی که توسط چنین انتخاباتی تشکلیل و اداره گردد را حکومت سلیقه بنیان میگویم.
آنچه در چنین سیستم هایی به چشم میخورد مشارکت مردم و رای است یا در یک کلام دموکراسی.
اما بیاید کمی به دموکراسی بپردازیم و آن را بررسی نماییم دموکراسی یک روش حکومتی است که در یونان باستان بینیان گذاری شده است و از دوکلمه ی دموس +کراتوس تشکلیل یافته و در معنای هر دوکلمه ابهاماتی است که موضوع بحث مانیست.اما لازم به ذکر است که دموکراسی منتقدینی از قبیل افلاطون داشته که میگویند اکثریت مردم توانایی تشخیص صلاح خویش را ندارند که آن هم مورد بحث مانیست.
خوب برویم به سراغ تعریف دموکراسی دموکراسی یک روش حکومتی است برای مدریت کم خطا بر مردم حق مدار که در آن مردم و نه فرد یا گروهی خاص حکومت میکنند و توجه به حق مدار بودن بسیار حائض اهمیت است انچه که کمتر به چشم میخورد و این نیزحاصل از یک تربیت است که در انتها مفصل تر راجع به آن صحبت میکنیم.
گفتنی است دموکراسی بر مبنای نمایندگی و قدرت شهروندان انواع مختلفی دارد اما انچه مهم میباشد آن است که در یک دموکراسی اگر قانون گذاری دقیق برای جلوگیری از توزیع نامتوازن قدرت سیاسی صورت نگیرد یک شاخه ی خاص که میتواند گروه یا فردی خاص از نظام باشد قدرت میگیرد و به نظام دموکراتیک کشور لطمه میزند و دموکراسی را تقلیل میبخشد و همچنین در یک دموکراسی اگر حاکمیت مسئولیت پذیر نباشد و مشکلات را نبیند ممکن است حقوق اقلیت های جامعه وبخشی از مردم مورد سوء استفاده قرار گیرد که به آن دیکتاتوری اکثریت میگویند و نه دموکراسی ودر این جا یک روند تفکر خاص است که حکومت میکند و مفهوم آزادی که از شاخصه های دموکراسی است به زیر سوال میرود همچنین باید بگویم اصلی ترین شاخصه و روند های یک دموکراسی را باید در انتخاباتی عادلانه، آزادی بیان، آزادی اندیشه ی سیاسی و مطبوعات آزاد دید چیزی که متاسفانه کمی کمتر به چشم میخورد.
بگزاریدبیشتر به مسئله ی دموکراسی بپردازیم و دید گاهها و همچنین گونه های مختلف آن را بیان کنیم.مفاهیم و دیدگاههایی که راجع به دموکراسی مطرح است رامیتوان به طور خلاصه به شرح زیر مطرح کرد:
1.تقلیل گرایی :سیستم حکومتی که شهروندان به رهبران سیاسی حق حکومت را از طریق انتخابات میدهند(حکومت چند تنی)
2.مفهوم جمعی :حکومت باید به قوانین و سیاست هایی بپردازد که بسیار نزدیک به نظرات مردم باشد.
3.دموکرات شورایی:دموکراسی حکومت با بحث میباشد واین بحث بین مردم و رجال سیاسی است و قوانین سیاست ها بر مبنای استدلالاتی است که مردم آن را میپذیرند.
4.دموکراسی مستقیم :شهروندان نه از طریق نمایندگان بلکه به صورت مستقیم در ایجاد قوانین و سیاست ها نقش دارند.
5.تساوی سیاسی:تساوی سیاسی بین تمامی شهروندان و انتخاباتی آزاد آشکار و منظم که پس از انتخاب شدن فرد یا گروه مدریت کل با عمده ی سیاستهای جامعه را عهده دار میشود
و گونه های دموکراسی به طور خلاصه وار به شرح زیر است:
1.دموکراسی نمایندگی :تصمیمات در آن توسط نمایندگان مردم گرفته میشود که خود دو دسته است:
1-نمایندگی چند حزبی :در آن حکومت ها چند حزب مختلف وجود دارد و مردم از بین چند حزب میتوانند بکی را انتخاب کنند به این طریق مردم به یک تفکر و به یک مشی سیاسی رای میدهندو نماینده ی یک حزب خاص را انتخاب میکنند.حکومت هایی راکه در آن مردم شیوه ی چند حزبی را برگزیدند و توده ی جمعیت بزرگسال از حق رای برخوردار است دموکراسی لیبرال میگویند مانند کشور هایی مثل امریکا، ژاپن، هند، نیوزلند....
2-نمایندگی تک حزبی :در این کشورها مانند چین تنها یک حزب وجود داردو انتخاب از میان احزاب گوناگون نیست در چنین کشورهایی حزب واحد اراده ی فراگیر اجتماع را بیان میکندو چنین کشور هایی که تنها یک حزب در آنها ضروری شمرده میشود را کمونیستی گویند بنابر این در این کشور ها رای دهندگان نه از میان احزاب بلکه از میان نامزدهای انتخاباتی که سیاستهای گوناگون دارندنمایندگان خودشان را انتخاب میکنند.
2.دموکراسی مستقیم یا مشارکتی :این نوع از دموکراسی نخستین دموکراسی در یونان بوده و به این صورت است که تصمیمات در آن به صوردت جمعی و توسط مردم صورت میگیرداز مثالهای دموکراسی مستقیم میتوان رفراندوم در سطح ملی را بیان نمود.
3.شبه دموکراسی:مردم در آنها حکومت ندارند اما برخی نهاد های دموکراتیک وجود دارند که آنها تصمیم گیرنده هستند ود راکثر اوقات نهاد های دموکراتیک خواست مردم را اجرا نمیکنند.
مکاتب مختلف از قبیل کاپیتالیسم و کمونیسم و اسلام دارای اصول اساسی ومتفاوتی به لحاظ فلسفی اقتصادی و سیاسی هستند.اما راجع به سیاست و نحوه ی اداره حکومت کمونیسم ،یک شیوه ی دیکتاتوری پرولتاریا است و کاپیتالیسم بر مینای دموکراسی و اکثریت است و آنچه اسلام میگوید اصالت معیار های الهی به اضافه ی دموکراسی برمبنای سه اصل است:
1.آزادی انسان 2.قران و سنت 3.شورای اسلامی
و آنچه مد نظرامام خمینی نیز بوده است وجود یک سیستم برمبنای مردم سالاری دینی است که درآن میزان رای مردم است ایشان همچنین برای مسئله ی دموکراسی یک مشروعیت فقهی نیز قائل بودند.
در این بین از اشکالاتی که دموکراسی با آن روبه رو است میتوان به چند مورد اشاره کرد یکی آنکه این اکثریت مردم نیستند که نماینده ی خود را برای مدریت کشور انتخاب میکنند و در تبین سیاست ها و قوانین نقش دارند و انها اکثریت رای دهندگان هستند یا به عبارتی میزان رای مردم نیست بلکه رای رای دهندگان است و تعداد رای هایی که مردم نداده اند نشان دهنده ی میزان مخالفین با حریان کلی حکومت در هر کشور است و در اینجا راهکاری برای حل مشکل وجود دارد که آن اجبار کردن مردم به رای دادن به هر طریق ممکن از قبیل ترساندن مردم، سوء استفاده از سلیقه ی مردم به خطر انداختن موقعیت شغلی و اجتماعی مردم و...وجود دارد که در این روش یکی از شاخصه های دموکراسی که آزادی است به زیر سوال میرودو مفهوم دموکراسی دگرگون میگردد.
اما اشکال دیگر به دموکراسی یکسان نبودن شرایط اشخاص کاندید شده برای مدریت است در این بین ممکن است کاندیدایی از موقعیت شغلی حاضر خود سوء استفاده کرده و یا کاندیدای دیگری به دلیل شرایط مالی مسائد تر به تبلیغات و قالب کردن نظر خود بپردازد و راهکاری که در بین مطرح است یکسان کردن شرایط کاندیداها برای بیان تفکرشان در یک انتخابات است که متاسفانه میبینیم در هر انتخاباتی افراد با تفکری خاص فضای بازتری را به لحاظ مختلف برای رای آوردن در جلوی خود میابدو این میتواند ریشه های متفاوتی داشته باشد که به دلایلی به آن نمیپردازیم.
آنچه حرف بنده در این مقاله است تغییر در نگرش ما به دموکراسی است که وعده داده بودیم بیشتر راجع به آن بحث کنیم.
در یک حکومت نباید دموکراسی سیاسی به معنای تربیت سیاسی تلقی گرد ،اگر دریک حکومت افرادی خاص با سوء استفاده از اعتقادات و تفکرات مردم آنهار ا به گونه تربیت نمایند که نظرات مردم تحت الشعاع قرا بگیرد و مردم بر اساس آن تربیت سیاسی تنها افراد خاص با تفکری خاص را بپذیرند و در زمان رای گیری و انتخاب بر اساس این مبانی و تربیت خاص انتخاب کنند آنگاه دموکراسی تنها ظاهری و سمبلیک خواهد بود.
این جاست که اهمیت آزادی تفکر آزادی اندیشه و آزادی بیان و مطبوعات در یک دموکراسی به خوبی مشخص میگردداگر در حکومتی فضای تفکر از ابتدا بسته باشد و در جوامع علمی و آموزشی آن به بررسی دیدگاههای مختلف راجع به مسائل گوناگون پرداخته نشود در آن کشور ها تربیت یک تربیت هدفمند خواهد بود و کار در چنین حکومت هایی به جایی میرسد که با اشخاص متفکر که پتانسیل های یک کشورند برخورد نظامی و پادگانی صورت میگیردو در آن کشورها معنای دموکراسی به زیر سوال میرود و اگر چه شاید در این کشور ها انتخابات و انتسابات توسط مردم صورت میگیرد اما این انتخابها بر اساس تربیتی است که قبلا صورت گرفته و مورد نظر اشخاص خاصی است که حکومت در دست آنهاست و یا همسوی با آنها و نه بر اساس تفکر و آزادی اندیشه.
اگر بخواهیم خلاصه وار بحث را جمع کنیم باید بگوییم اگر یک تربیت خاص بر سلیقه مردم اثر بگذارد آن سلیقه ی خاص همانطور که گفته شد منجر به انتخابی میشود که بر مبنای همان تربیت خاص است و در اینجا شایسته سالاری از بین رفته و مفهوم دموکراسی دگرگون میگردد اگر بخواهیم به درستی از دموکراسی دم بزنیم باید مبانی و پیش نیاز هی آن را به خوبی رعایت کنیم مگر نه در رسیدن به آن دچار خطا و اشتباه و انحراف میشویم اگر با سو استفاده از عقاید و تفکرات پیش برویم آنهارا دچارانحراف میکنیم و در اینجا باید به اینکه آیا میزان رای مردم است یا میزان تربیت پذیری مردم ؟ بسیار فکر کرد.
در حال حاضر به جز 4 کشور تمامی کشور ها از جمله ایران اسلامی خود را دموکرات مینامند این در حالی است که تحلیل پلیتی از میزان دموکراسی ایران در سالهای 2003 و 2008 اصلا قابل مقایسه نیستند و در سال 2008 وضعیت بسیار تیره است.امیدوارم کشور ایران مانند کشور هایی از قبیل سوئیس جایگاه خود را با تفکر صحیح و آزادی اندیشه و تصحیح مبانی دموکراسی درجهان پیدا کندو بتواند مایه ی فخر تمامی ایرانیان مسلمان در تمام دنیا گردد.
من حقیر و بی سواد تنها خواستم کمی توجه شما عزیزان را به این مسائل جلب کنم و امیدوارم در انتخابات با فهمیدن معنای دقیق آن و بررسی همه ی جوانب بر مبنای عقلانیت و آزادی تصمیم گیری نمایید...
انشاالله در یک میدان دموکراتیک سالم، آزاد و عادلانه و با داشتن اندیشه و سلیقه ای مبتنی بر تفکر انتخاباتی سالم در کشور عزیزمان بر گزار کرده تا بتوانیم از تمام ظرفیت های کشور در هرچه بهتر پیش بردن نظام اسلامی بهره مند گردیم....
آمین یا رب العالمین
حسین خدابخشی

حقیقت گندم سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 09:04 ق.ظ

باسلام
1- جناب آقای خدابخشی
ممنون از تبیین دموکراسی
اینکه فرمودید: "اگر یک تربیت خاص بر سلیقه مردم اثر بگذارد آن سلیقه ی خاص همانطور که گفته شد منجر به انتخابی میشود که بر مبنای همان تربیت خاص است و در اینجا شایسته سالاری از بین رفته و مفهوم دموکراسی دگرگون میگردد "
منظورتان کدام تربیت است؟؟؟
کدام تربیت منجر به انتخاب بنی صدر، رجایی ،خامنه ای، هاشمی، خاتمی، احمدی نژاد شد؟
فکر میکنم اسامی فوق هیچ کدام برایند یک تربیت خاص نباشد، چون همانطور که واضح است این آقایون هیچ ربطی به هم ندارند.
لطفا با این مصداق بیشتر توضیح بدید که کدام تربیت سیاسی وکدام نتیجه حاصل شده؟
2- جناب آقای خشایار
سوال کردن(حتی در مقام قاضی) بهتر از انفعال و تائید صرف است
ضمن اینکه برای بحث باید حوصله داشت. این قصه سر دراز دارد!!!

حسین خدابخشی سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 04:33 ب.ظ

شما باید به ربط این آقایان قبل از انتخابات توجه کنید و نه به کار های دوره ی ریاست جمهوریشان و بعد از آن.حتی میبینید بعضی از این رجلی که نام میبرید بعدها تایید صلاحیت هم نشدند....

مهدی سه‌شنبه 21 خرداد 1392 ساعت 05:14 ب.ظ

سلام

خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آن قوم اول خودشان را تغییر دهند.

فراموش نمی کنم که اسلام ناب محمدی به من آموخت که چشمم را در برابر حقیقت نبندم که این کار را مساوی کفر می دانم .

من هرگز ظلم ها و ستم ها و سرکوب ها و دروغ ها و بازی های بچه گانه سیاسی و فسادهای اجتماعی و اقتصادی را تایید نخواهم کرد که بعدا از کارم عذاب وجدان بگیرم .

من هرگز در بازی شرکت نمی کنم که هر حرکت آن موجب مات شدنم بشه چون قانون این بازی اشتباهه!

حامد پنج‌شنبه 23 خرداد 1392 ساعت 11:06 ب.ظ

http://portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=1&lang=fa&id=MjYyMw%3d%3d-i1qMPdtUg4U%3d
با سلام. لینک مطلب جناب حکیم متاله، آیت الله جوادی به صورت بالاست. لطفا اصلاح فرمایید.

حامد شنبه 25 خرداد 1392 ساعت 10:45 ب.ظ

هویت فردی!!
http://president.ir/fa/49248

شهاب الدین شنبه 1 تیر 1392 ساعت 05:56 ب.ظ

با سلام و عرض تبریک به مناسبت اعیاد شعبانیه و خلق حماسه سیاسی توسط ملت شریف ( و خدا نگذرد انشاءالله از کسانی که حضور 84 درصدی مردم را در سال 88 با بی قانونی و بی بصیرتی پایمال کردند ... )
به عللی نمیخواستم در این بحث شرکت کنم لکن اجازه می خواهم چند جمله ای عرض کنم :
1_ بالا خره معلوم نشد که ارتباط بصیرت با علم غیب چیست ؟ وآن انتقادی که جناب گندم به کلام جناب کریمی ( در اولین جمله خود ) داشته اند ظاهرا همچنان بی پاسخ مانده است . زیرا از آنچه که نویسنده محترم فرموده اند همین معنا برداشت میشود .
2_ طبق این حرف باید دید که پایان کار چه میشود و چه نتیجه ای حاصل میشود تا تازه آن وقت آن شخص به بصیرت متصف گردد. لذا جناب علیرضا این پیش فرض را می پذیرند که ملاک حال فعلی افراد است ولی در عین حال میگویند : « حرف اینجاست که بنده اگر امروز کسی رو انتخاب کنم و ازش حمایت کنم و برحمایتم پافشاری کنم بایدفردا جواب گوی این حمایتم باشم ، باید منتظر بود و دید نتیجه ی این حمایت بنده چیه؟
آیا انتخابم اشتباه بوده وبصیرت نداشتم؟
یا انتخابم درست بوده و بصیرت داشتم؟ »
که این دوباره میشود پیوند بین بصیرت و علم غیب !!
و باز وقتی که جناب گندم میپرسند ما کجا منکر مسئولیت پذیری شده ایم همچنان کلامشان بی جواب میماند !
اکنون یک سوال : آیا گاهی نمیشود که همه آن ملاکهایی که به آن اشاره شد انسان در نظر می گیرد ولی باز هم میبیند که انتخابش آن چنان که باید صحیح نبوده ؟
و سوالی دیگر : آیا شیوه برخورد با افراد بعد از دیدن اشتباهاتشان و انتقاد از آنها نشانگر همان استدامه بصیرتی نیست که در کلام نویسنده محترم آمده ؟ آیا اینکه بر اساس یک اصول ثابت تصمیم گیری میکنیم و بعد در صورت مشاهده خطا چشم نمیپوشیم به این معنا نیست که حق را با افراد نمی سنجیم ؟ ...
3_ فعل درست و سخن درست و از روی بصیرت مولفه های خاصی دارد درست ! کسی حرفی ندارد لکن این مولفه ها متغیرند و انسان باید زمان شناس خوبی باشد تا بتواند آن را تشخیص دهد . گاهی فعل صحیح به این است که با دشمن صلح شود و گاهی باید در برابر او تا پای جان مقاومت کرد و حتی کودک شش ما هه ات هم در این راه فدا میشود ... لکن در همینجا هم عده ای ممکن است حقیقت مطلب را درک نکنند و اعتراض کنند ( کما اینکه عده ای به حضرت مجتبی سلام الله علیه گفتند : یا مذل المومنین ( ای ذلیل کننده مومنان ) نعوذ بالله یا عده دیگر میخواستند به زعم خودشان برای حضرت سید الشهدا علیه السلام خیر خواهی کنند و ایشان را از رفتن به کربلا باز دارند ... ) . طبق معنایی که جناب کریمی از بصیرت ارائه داده اند و هوادارانشان نیز آن را پذیرفته اند العیاذ بالله امیر المومنین علی علیه السلام نیز احتمالا بی بصیرت بوده اند که بعضا فرماندارانی را نصب می فرمودند و بعد که معلوم میشد طرف فسادی به وجود آورده یا به درد مردم نمیرسد او را عزل می کردند ...
4_ آیا میتوان اینگونه نتیجه گرفت که فعل بصیرانه آن است که احساسی و بدون منطق نباشد و از روی عقلانیت انجام پذیرد ولی اگر باز به مقصود نرسید نمی توان فاعل را به بی بصیرتی متهم کرد بخاطر همان که گفتیم از آینده اطلاعی نداریم ؟
پاسخ به آقای مهدی :
مهدی جان ! از کی حضرتعالی اینقدر گیج شده اید که مردد بین اسلام و جمهوری اسلامی هستید و بینشان تفکیک قائل میشوید ؟
امام راحل فرمودند : به جمهوری اسلامی رای میدهم نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر ! ...
و السلام علیکم ...

mostafa یکشنبه 2 تیر 1392 ساعت 03:32 ب.ظ

برادر شهاب
جنابعالی میگی چون امام علی را بخاطر یک وصف دیگر(عصمت) نمی توان بی بصیرت نامید پس غیرمعصومان را می توان بدون آن وصف(عصمت) بصیر نامید؟!
حرف آقای کریمی اینجاست که وقتی عده ای مدعی بصیرتند باید مشخصه هایش راهم بگن نمیشه عده ای بیان بگن ما در یک مقطعی بصیر بودیم ولی هر قرینه و دلیلی که برخلاف بصیرت ما در آینده اثبات بشه بازهم ما بصیر هستیم!! این یعنی قبول نکردن حقیقت!
یعنی وقتی امام علی هم در آینده می فهمید که اشتباه کرده اشتباه خود رانمیپذرفت؟!! شما کی می فهمید اشتباه کردید؟ هیچوقت.

شهاب الدین دوشنبه 3 تیر 1392 ساعت 10:08 ق.ظ

سلام بر شما دوست گرامی لطفا عصبانی نشوید !
فقط بار دیگر کامنت بنده را بخوانید ... با تشکر !

علیرضا دوشنبه 3 تیر 1392 ساعت 07:16 ب.ظ

سلام و عرض ادب خدمت آقا شهاب الدین عزیز
اول از هرچیزی خدمت شما عرض کنم که شما وقتی یک مطلبی رو دنبال میکنید موظفید که تمامی جوانب بحث رو دقیق دنبال کنید و یک تیکه از کامنت های بنده رو تقطیع نکنید و نتیجه به سوء نگیرید!
در استدامه بحث بنده مثالی آوردم که دقیقا نشون میده فرق علم غیب رو با آگاهی داشتن رو..
عرض کردم

«فی المثل در رابطه با ازدواج شما فکر میکنید چه انتخابی میتونه یک انتخاب بصیر گونه برای ازدواج موفق باشه؟
ازدواجی که با احساسات انتخاب شده یا با شهوت یا با تصورات یا با اختیار واطلاعات کافی یابه عبارتی آگاهی؟
چه زمانی میشه این انتخاب رو گفت که با دید باز انتخاب کرده یا بسته؟
یقینا بعد از ازدواج میشه فهمید که ایا این انتخاب از سر هوی و هوس بوده و منجر به نا آرامی و تشویش و اضطراب طرف شده یا با دید باز بوده و (باوجود برخی نقایص ،چون همیشه به یک انتخاب 100% درست نمیرسه انسان) در آرامش به سر میبره..؟»

با این استدلالی که دوستان میارند انسان میگه پس توی ازدواج هم، بنا بر اینکه علم غیب نداریم دست به انتخابی بزنیم آینده اش هم مهم نیست چون علم غیب نداریم، فتوکل علی الله!
بنده پیش فرض "ملاک حال فعلی افراد است" رو میپذیرم ولی مطلب اینجاست که این جمله بدین معنی است که بر اساس گذشته فردی (صرفا!) دست به انتخابی نزنید شما باید "حال" امروزش رو ببینید..
ولی وقتی این انتخاب منجر به انتخاب یک عمر میشه(در بحث ازدواج) و منجر به انتخاب یک دوره 4 ساله میشه (در بحث انتخابات) باید برای "آینده" افراد هم اندیشید و انتخابی که صورت میگیره بناست 4 سال اداره یک کشور بهش سپرده بشه نه اداره امروز کشور!
در همون ازدواج نمیشه صرفا به حال فعلی فرد متوجه بود.. با این تصور که خوب به نظر انسان خوبی است پس انتخابش کنیم در آینده هم هرچه پیش آید "خوش" آید..
بحث آینده نگری است..
اتفاقا یکی از معانی متعدد "بصیرت" همین آینده نگری است و این به معنی علم غیب به هیچ وجه نیست..
در رابطه با انکار مسئولیت پذیری هم، همین که عده ای نمیپذریند که فعلشون در گذشته اشتباه بوده(که نتیجه اش امروز مشخص شده!) و زیر بار نمیرند، همین مسئولیت نپذیرفتنه
حکایت همچنان باقی است..

مهدی سه‌شنبه 4 تیر 1392 ساعت 04:36 ب.ظ

اگر مانند دیگران فکر میکنید ، در واقع خودتان هیچ فکری نمی کنید.

شهاب الدین سه‌شنبه 4 تیر 1392 ساعت 06:13 ب.ظ

با نام و یاد خدای سبحان
دوست عزیز! آقا علیرضا شما نیز ظاهرا مثل دوست دیگرمان کامنت مارا سر سری خوانده اید! ما در آنجا یک سوال مطرح کردیم و آن اینکه مگر نمی شود انسان تمام آن ملاک هایی را که برای یک انتخاب صحیح معتبر است در نظر بگیرد ولی باز هم انتخابش آن چنان که باید مطلوب نباشد؟ (اتفاقا در همین مسئله ازدواج هم که شما مثال زدید هم ممکن است این اتفاق بیفتد) هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست شما اشتباه کردن را مساوی و مساوق با عدم بصیرت می دانید؟ عرض کردیم استدامه بصییرت به این است که در صورت مشاهده خطا اولا دست از حمایت خود برداریم ثانیا اگر ادامه پیدا کرد تذکر جدی دهیم و ثالثا اگر این قضیه همچنان یه روند خود ادامه دهد ممکن است کار به اعلام برائت هم بکشد همانطور که......
ببینید! اشتباه نشود! شما ممکن است از اول یک انتخاب اشتباه داشته باشید و بعد نتیجه آن معلوم گردد این یک بحث است و ممکن هم هست که انتخابتان انتخاب صحیح بوده باشد لکن بعدا آن شخص منتخب اشتباه عمل کند اینجا شما اصلح را برگزیده اید ولی آن شخص اصلح در ادامه کار اشتباه می کند نه اینکه شما انتخابتان از اول اشتباه بوده. من اگر بتوانم شما و دوستان دیگر را به همین نکته ساده توجه دهم بسیار هنر کرده ام! متاسفانه شما دارید اتفاق دوم را هم به اتفاق اول ارجاع می دهید در حالیکه بینشان فرق بسیاری وجود دارد. آن قضیه مربوط به امام علی (ع) را من برای چه مثال زدم؟ اتفاقا آنجا اصلا بحث عصمت امام مطرح نیست. امام اگر می خواستند از علم الهی خود استفاده کنند و آینده آن اشخاص را ببینند که اصلا آنها را به عنوان مسئول بر نمی گزیدند. شیوه ائمه معصومین این بوده( در زندگی شخصی ایشان نیز همینطور) که معمولا از طرق و اسباب ظاهری استفاده می نمودند برای حل مسائل اصلا مگر همین جناب زبیر نبود که از سوی پیغمبر اکرم (ص) به عنوان سیف الاسلام شناخته شد؟ آن وقت همین ایشان آنگونه بر امام مفترض الطاعه خویش می شورد؟ پس نعوذ بالله پیغمبر اکرم نیز ....
از این گونه مثال های تاریخی فراوان است فقط کمی تتبع و جستجو می خواهد... فکر می کنم اگر همین یک نکته از سوی جناب عالی پذیرفته گردد ما دیگر بحثی نخواهیم داشت و الا اگر این را نپذیرید ادامه دادن بحث بی فایده و بلکه غیر ممکن خواهد بود...
و هو العالم بحقائق الامور...

علیرضا پنج‌شنبه 6 تیر 1392 ساعت 03:49 ق.ظ

سلام خدمت شما.. اتفاقا به نظرم شما خوب کامنت ها و بحث هارو دنبال نکردید
ببینید یک وقت هست یک انسانی به قول شما دست به انتخابی آگاهانه میزنه با بررسی کامل و تمام جوانب رو بررسی میکنه و بدون تعصب و احساس دست به انتخاب میزنه ، خوب این انتخابی که این فرد کرده منجر به یک اشتباه فحشا احتمالا نخواهد شد(استثنا محتمل خواهد بود) چرا که اکثر جوانب رو بررسی کرده است.. حالا در آینده اشتباهاتی هم رخ بده به سبب این انتخابش،ولی یقینا منفعت این انتخابش بیشتر از ضرریاتش هست (اگر خوب میخواندید ودقت میکردید در همون مثال ازدواج هم عرض کردیم که هیچ وقت به یک انتخاب کامل نمیرسیم!)
ولی این با قضیه ای که درش بحث میکنیم انصافا فرق میکنه چرا که در اونجا از اول درست بررسی نشد، اون انتخابی که منجر به اشتباهات مکرر شد.. و سراسر احساس بود و احساس بود و احساس.. تعصب بود و تعصب.. شعار بود وشعار.. بدون ملاک! ملاک چی بود !؟ تنها میزان حال فعالی افراد است! خوب این به آینده چه دخلی داره ! نمیدانیم!!!!!
در رابطه با مثالی هم که از زمان مولای متقیان میزنید.. بذارید یک تعریفی از بصیرت از زبان خود حضرت امیر بیاوریم..

امیـــــــرالمومنین علیه السلام :

إنّما البَصیرُ مَن سَمِعَ فَتَفَکَّرَ ، و نَظَرَ فأبصَرَ ، و انتَفَعَ بالعِبَرِ ، ثُمّ سَلَکَ جَدَدا واضِحا یَتَجنَّبُ فیهِ الصَّرعَةَ فی المَهاوی.

با بصیـــــــرت کسى است که {بشنـــــود} و {بیندیشــــــد}، {نگاه کند} و {ببیـــــند}، از {عبـــــــرت ها} {بهـــــــره} گیرد، آن گاه {راه روشـــنى} را بپیماید که در آن از افتادن در{ پرتـــــــگاه ها} به دور ماند.

(نهج البلاغه، خطبه 153)

بحث اینجاست که کسی میتونه ادعای بصیرت کنه که خلاف شرع و قانون یک نفر رو در قبل انتخابات ببینه و عبرت بگیره.. تا در آینده این بحث خلاف شرع مطرح نشه و تکرار نشه.. چشم پوشی کردن رو نمیشه اسمش رو گذاشت بصیرت!!!
درمورد انتخاب زبیر و دیگر آقایون.. باید عرض کنم که باید دید آیا قبل از انتخاب شدنشون ، نشانه های انحرافشون دیده میشده یا خیر.. منظور اینه که باید بررسی بشه که آیا فقط حضرت امیر از تفکرات ایشون با خبر بودند یا مردم عادی هم میتونستند با اطلاعاتی یک آینده ی کلی ای برای ایشون ترسیم کنند!؟

شهاب الدین پنج‌شنبه 6 تیر 1392 ساعت 01:24 ب.ظ

آفرین بر شما آقا مهدی ! احسنت ! پس برای فکر مستقل داشتن باید لزوما حرف جدید زد و حرف دیگران را تخریب کرد ؟
عجب ! شاید شما این پیش فرض را پذیرفته اید که اصل بر این است که حرف همه غلط است مگر اینکه خلافش ثابت شود ! خب شاید هم لازمه تفکر همین باشد لکن در مورد بزرگان باید محتاط تر برخورد کرد ... شما قبلا مودب تر بودید ... شاید هم از استعمال کلمه ( گیج ) اینقدر ناراحت شده اید ! ... به هر حال موفق باشید ...

مهدی چهارشنبه 12 تیر 1392 ساعت 11:14 ق.ظ

این سخنهای چو مار و کژدمت مار و کژدم گردد و گیرت دمت

مار و کژدم ، همان سخن نیشداری است که انسان در دنیا به دیگری زده است.
برای اینکه هیچ چیز از بین نمی رود. گر چه امروز نیز اندیشمندان به این نتیجه رسیده اند که هیچ چیز از بین نمی رود، ماده مبدل به انرژی می شود و انرژِی تبدیل به ماده می شود.

این همان نظریه اسلامی است که هیچ موجودی از بین نمی رود ، حرف نیشدار در عالم برزخ به شکل مار و کژدم می شود و چون این حرف، فعل انسان است و فعل از فاعل جدا نیست ، بنابراین هر جا انسان باشد ، کار او نیز با او همراه است.

سیرتی کان در وجودت غالب است

هم بر آن تصویر حشرت واجب است

شهاب الدین پنج‌شنبه 13 تیر 1392 ساعت 06:57 ب.ظ

چه عرض کنم ؟
متاسفم برای حضرت عالی ...
آن کسی که او را روزگاری محقق بزرگ می خواندی ( که در همان زمان هم عرض کردیم هرگز شایسته این القاب نیستیم ! ) اکنون چه گفته که اینگونه دل آزرده شده ای و انتقادش را سخن نیشدار میدانی ؟
خدا انشا ء الله به همه ما صبر و تحمل عطا فرماید ...
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا ...
و ممنون که ما را از صورت برزخیمان آگاه فرمودید !!
والحمد لله ...

مهدی جمعه 14 تیر 1392 ساعت 12:07 ب.ظ

سلام جناب شهاب الدین

بنده در نظراتم شخص خاصی رو مخاطب قرار ندادم که شما فقط خودتون رو مخاطب من فرض می کنید که فرض اول شما اشتباه است.

فرض دوم شما مبنی بر ناراحتی من از استعمال آن کلمه زیبا هم اشتباه است.(بنده نه ناراحت میشم و نه میترسم).

و اما من اسمم مهدی است نه حضرت عالی ؛ نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر ؛ و دلیل تاسف شما برای من چیست؟

شما که معتقد هستید که اسلام واقعی ، همان اسلام جمهوری اسلامی است دلایل خود را مطرح کنید(هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین) مثال نقض بنده در مورد اجرا نشدن قوانین قضایی اسلامی در ایران است و یا بانکداری اسلامی و یا سیاست خارجی و فسادهای داخلی و عدم محاکمه عادلانه مجرمان و دور زدن قوانین ناقص و کلی ایران است.

نظرات قبلی شما هم اشکالاتی دارد.

به عنوان مثال:3_ فعل درست و سخن درست و از روی بصیرت مولفه های خاصی دارد درست ! کسی حرفی ندارد لکن این مولفه ها متغیرند و انسان باید زمان شناس خوبی باشد تا بتواند آن را تشخیص دهد .

این سخن شما شبیه ماتریالیست ها است که فعل صحیح و اخلاقی و حق و حقیقت رو متغییر با زمان می دانند اگر اینگونه باشد که شما می فرمایید پس این انسانها هستند که ارزش ها را تعیین می کنند و یا بهتر بگوییم این تمایلات و شهوات متغییر انسانها هستند که می گویند یه فعلی درست است و آن یکی غلط...

ولی فلسفه معیار فعل اخلاقی را ثابت و فرازمانی و فرامکانی می داند.

شبهه بدی هم به حضرت علی وارد کردید ، چرا اینگونه به قضیه نگاه نکردید که شاید آن انتخابها و عزل ها همگی ناشی از بصیرت آن حضرت بود و جنبه آموزشی و پند برای نسل های آینده داشت.


در جایی دیگر مغالطه کردید : ببینید! اشتباه نشود! شما ممکن است از اول یک انتخاب اشتباه داشته باشید و بعد نتیجه آن معلوم گردد این یک بحث است و ممکن هم هست که انتخابتان انتخاب صحیح بوده باشد لکن بعدا آن شخص منتخب اشتباه عمل کند اینجا شما اصلح را برگزیده اید ولی آن شخص اصلح در ادامه کار اشتباه می کند نه اینکه شما انتخابتان از اول اشتباه بوده.

در واقع این دو حالتی که شما تعریف کردید یک حالت بیشتر نیست با این تفاوت که در حالت اول منظور از اشتباه را تعریف نکردید ولی در حالت دوم اشتباه را تعریف کردید در صورتی این دو تفکیک می شوند که اشتباه حالت اول متمایز از حالت دوم باشد که اگر شما اشتباه حالت اول را تعریف کنید مشکل حل می شود.

شهاب الدین سه‌شنبه 18 تیر 1392 ساعت 09:55 ق.ظ

بسم رب شهر رمضان ...
بوی جان از لب جانبخش قدح می شنوم
بشنو ای خواجه اگر نیز مشامی داری ...
اللهم ان لم تکن غفرت لنا فیما مضی من شعبان فاغفر لنا فیما بقی منه ...
بله ... بله ... درست است ! شما نامی از من نبردید ! فقط ظاهرا کلا می خواستید یک نکته اخلاقی را آموزش دهید که انسان نباید با زبانش به دیگران نیش بزند !! و اصلا با من نبودید !! فقط به دیوار فرمودید تا در بشنود ! بگذریم ...
در مورد اشکالاتی که به کلام حقیر وارد کرده اید نیز باز دوباره بی دقتی فرمو ده اید ! در قضیه آن دو حالت در همان متن دو اشتباه موجود در عبارت از هم متمایز شده اند اشتباه حالت اول آن است که شما یک شخص غیر صالح یا غیر اصلح را بر گزیده اید لکن به علت یا عللی نتوانسته اید این را تشخیص دهید بخلاف حالت دوم که در آنجا اصلح را برگزیده اید ولی ... خب اگر بین این دو از نظر شما تفاوتی وجود ندارد بنده دیگر حرفی ندارم !!
در بحث مولفه های فعل صحیح اگر نگاهی ( و بلکه نیم نگاهی ) به مثالهای بعد از آن می انداختید هرگز دچار این توهم نمی شدید که بنده معتقد به نظریه نسبیت اخلاقی هستم !! چه آنکه بطلان این نظریه در جای خود ثابت شده است . ( مباحث فلسفه اخلاق ) البته این تغییری که ایجاد می شود در چار چوب همان قواعد اخلاقی است ( و نه آنکه به تمایلات متغیر انسان حواله گردد ) و این ابدا منافاتی با اطلاق ارزشهای اخلاقی ندارد ؛ و لذا همواره ( البته در غیر افعالی که حسن و قبحشان ذاتی است مثل حسن عدل و قبح ظلم ) مرتبه ای از نسبیت وجود دارد ( دقت شود )
و اما نهادن نام شبهه بر سخنان من در مورد امیر المومنین علی (علیه آلاف التحیة و الثناء ) کمی بی انصافی است . اجازه دهید در این مورد توضیحات بیشتری را به توضیحات قبلیم اضافه کنم :
می دا نید معنای روایت ( اذا شائوا علموا : هر گاه بخواهند می دانند ) که در مورد ائمه معصومین وارد شده چیست ؟ مرحوم علامه طباطبایی رضوان الله علیه فرموده اند : مضمون روایات این است که ( هر گاه بخواهند می دانند و هر گاه نخواهند نمی دانند ) و از این روایات فهمیده می شود که ائمه علیهم السلام هر گاه می خواستند چیزی را بدانند به مقام نورانیت خود توجه نموده و آن را می دانستند ولی همیشه به آن مقام توجه نداشتند ، مانند فقیهی که تمام مسائل نزد او حاضر نیست ، ولی ملکه اجتهاد را داردکه هر گاه مسئله ای از او بپرسند به مآخذ حکم رجوع نموده و آن را می داند .
در جایی از نهج البلاغه حضرت فرموده اند : ( هر چه تفحص کردم که بدانم مرگم چه موقع است نتوانستم ) . تا اینکه می فر ماید : هیهات ! علم مخزون ( دور است ! این دانش نهانی و اندوخته ( مخصوص خداوند ) است ) که در این مورد نیز علامه فرموده اند : این ندانستن مربوط به جهات ظاهری و حسابها و تجربیات و اسباب بشریست که به جنبه بشری آنها مربوط می شود و این منافات ندارد که به واسطه جنبه نوری و توجه به آن هر چه را بخواهند بدانند ( اذا شائوا علموا ) پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز جنبه ظاهری را داشته است چنانکه قرآن شریف می فر ماید :« قل انما انا بشر مثلکم » . در یکی از جنگها که آن حضرت با اصحاب خود به مدینه بر می گشتند در یک فرسخی مدینه نزد چاهی به نام ( بقعا ) منزل نمودند ، حضرت صلی الله علیه و آله در همانجا به علم غیب فوت یکی از منافقین را به اصحاب خبر دادند ، بعد به واسطه طوفان شدید شترها از جمله شتر حضرت گم شدند و حضرت دستور دادند که بروید شترم را پیدا کنید . یکی از منافقین گقت : این مرد ادعا دارد که مرگ یکی از منافقین را از غیب خبر میدهد و حال آنکه نمیداند شتر خودش کجاست . این خبر را به پیغمبر رساندند . ایشان فرمودند : در فلان دره طناب شترم به خار گیر کرده ، رفتند و دیدند به همان صورتی است که حضرت فرموده بودند : ( اذا شائوا علموا ) بنا براین آن انتصاب ها و عزل ها منافاتی با عصمت آن امام همام ندارد . مضافا بر اینکه وجهی ندارد به آن احتمالی که شما دادید ملتزم شویم . پس وقتی در مورد امام علی (علیه السلام ) چنین اتفاقاتی می افتاده است و خب البته فرض بر این است که حضرت یقینا تمام جوانب را ( آنگونه که آقا علیرضا تاکید داشتند ) برای انتخابشان می سنجیده اند ولی باز مشکلاتی پیش می آمده است خب در مورد دیگران نیز عجیب نخواهد بود که چنین انتخابهایی از آنها سر بزند . وچون نمی توان حضرت را غیر بصیر نامید ( آن هم نه بخاطر وصف عصمت آنگونه که آقا مصطفی می گفتند چون بیان کردیم که ربطی به مسئله عصمت ندارد و کارها از طریق اسباب ظاهری و جنبه بشری بزرگواران انجام میشده است ) دیگران غیر معصوم را نیز به همین ملاک نمیتوان فاقد بصیرت دانست .و این نوع انتخاب ها در واقع از همان قسم و حالت دوم است که تو ضیح دادیم ... انشا ء الله که مسئله دیگر برای دوستان جا افتاده باشد ...
و اما نکته آخر : آن مطلبی که شما فرمودید باور بفرمایید بحث کلانی است و جایش در این وبلاگ نیست که چند جمله من بگویم و چند جمله شما بگویید و ... و بعد نتیجه خاصی نیز در بر نداشته باشد ... ولی در کل نه حضرت امام راحل و نه دیگران نیز چنین ادعایی نکردند که ما می توانیم اسلام ناب محمدی و اسلام واقعی را در این مملکت به وجود بیاوریم ، زیرا این فقط در سایه حکومت عدل و جهانی حضرت بقیة الله الاعظم (روحی و ارواح العالمین فداه ) محقق خواهد شد ، ما اگر خیلی هنر کنیم بتوانیم ( چه در حوزه وظایف فردیمان چه مسئولین در حوزه وظایفشان و چه دوباره خود ما در مورد وظایفی که در قبال نظام اسلامی داریم ) برای آن حکومت مهدوی زمینه سازی کنیم . اما خداوند نام اسلام را نیز دوست می دارد و از همین تلاشهای زیادی هم که در این 34 سال انجام شده برکات بی شماری نصیب کشور عزیز گشته است . دستاورد های نظام را نیز باید در نظر گرفت ، نباید فقط مشکلات را دید ، کار بعضی از نخبگان جامعه امروز ما شده فقط غر زدن ( حضرت عالی ... ببخشید با خود خود مهدیتان هستم نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر ! اگر الان نخبه نباشید حد اقلش این است که قوه آن را دارید انشاءالله ) اگر انسان با دید کلان و از بالا به مسائل نگاه کند آن وقت انصاف بیشتری به خرج می دهد . کار اجرایی سخت است ، طاقت فرساست ، پیر می کند انسان را مشکلات و موانع هم زیاد است شما در آن مسیر عدالت ممکن هم هست خیلی تلاش کنید ولی بخاطر موانع قدمهای زیادی هم شاید نتوانید بردارید خب البته همان تلاشتان نیز جهاد است ، جهاد فی سبیل الله است همین را هم باید قدر دانست . به هر حال اگر جایی سوء مدیریتی بود ، فسادی بود ، مشکلی بود که انسان نباید اسلامیت نظام را نفی کند ! همه چیز را با هم ببینید . حالا انشا ءالله خودتان و همه جوانان عزیز نه فقط شما درس بخوانید و حرکت علمی عظیم داشته باشید تا همه با هم مشکلات را کم کنیم . عرض کردیم کسی منکر اشکالات نیست منتها هنر من و شما باید این باشد که اینها را به حد اقل برسانیم تا آن زمینه سازی به خو بی فراهم گردد و گر نه برای جامعه عاری از هر گونه مشکل و عدل مطلق فقط باید منتظر بود ... منتظر صاحب اصلی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) هم در گفتار هم در عمل ... در پناه حق باشید ...
دوستان وبلاگی ما را از دعای خیرشان فراموش نکنند ...

علیرضا سه‌شنبه 18 تیر 1392 ساعت 09:44 ب.ظ

سلام
بنده همچنان معتقدم قیاس انتخاب حضرت امیر با انتخاب یک عده ی قلیلی از دوستان که همواره نشون دادن از عبرت ها پند نمیگیرند هیچ اشتباهی رو در افعالشون مفروض نمیدونند یک قیاس "مع الفارق" است.. (رجوع شود به کامنت قبلی اینجانب)

شهاب الدین پنج‌شنبه 20 تیر 1392 ساعت 01:22 ب.ظ

سلام طاعاتتان قبول ...
اگر شما نیز به کامنتهای قبلی بنده مراجعه کنید متوجه میشوید که این قسمت سخن شما را بنده هم پذیرفته ام و محل نزاع ما در مورد کسانی است که در انتخابشان به همه چیز تقریبا توجه داشته اند ( همانگونه که شما می فرمودید ) ولی باز هم ... خب در این صورت این قیاس میشود قیاس اولویت نه قیاس مع الفارق ... یعنی وقتی در مورد امیر المومنین علیه السلام این وقایع پیش می آمده در مورد دیگران به طریق اولی پیش می آید ... در مورد همین افراد شما می گویید اشتباه کرده اند ما عرض می کنیم نخیر هیچ اشتباهی نکرده اند ... از بحث با شما خسته شدم آقا علیرضا !
حرف ما واضح است حرف شما نیز واضح است ! دیگر کافیست ...
التماس دعا داریم ...

علیرضا پنج‌شنبه 20 تیر 1392 ساعت 06:47 ب.ظ

شیرینی بحث به خسته شدنشه..
ظاهرا این جمله ای که فرمودید جان اختلاف نظر بنده وشماست..
(در مورد همین افراد شما می گویید اشتباه کرده اند ما عرض می کنیم نخیر هیچ اشتباهی نکرده اند )
هر کس مسئول افعالشه..
ما محتاجیم به دعا شهاب الدین عزیز..
طاعات عبادات شما هم قبول درگاه حق
با آرزوی بهترین ها

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد