حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

فایده گرایی در اینجا؛ تکلیف گرایی در جایی دیگر

    هوالحق 

   

ملاک های چندگانه در صحنه عمل، احتمالا موجب اضطراب فرد و اجتماع می گردد. ملاک فلان کار اجتماعی و بهمان کار اخلاقی و دیگر کار قانونی و سیاسی چیست؟ وظیفه و تکلیف گرایی است؟ یا نتیجه و فایده گرایی؟ یا ملاکی دیگر؟ یا اینکه اساسا ملاک واحدی وجود ندارد، بسته به شرائط می توان در جایی فایده گرا بود در جایی دیگر تکلیف گرا. خب در اینصورت چگونه می توان تشخیص داد که کجا فایده گرا باشیم و کجا وظیفه گرا؟ خود این تشخیص بر مبنای چه ملاکی تحقق می یابد؟ وظیفه گرایی یا فایده گرایی؟ شاید هم گاهی فایده گرایی ایجاب می کند که در برخی اوقات تکلیف گرا باشیم و گاهی تکلیف گرایی ایجاب می کند که فایده گرا باشیم، به عبارت دیگر ما مکلف به فایده گرایی هستیم یا فایده گرایی در این است که تکلیف گرا باشیم؟ ولی هرچه هستیم بالاخره هر فعلی از ما غایتی دارد و هیچ فعلی نمی تواند بی غایت محقق شود. در این صورت می توان دست روی آن غایت نهاد و پرسید ماهیت آن غایت چیست؟ خود فردی؟ خود جمعی؟ خود وحدت یافته؟ خود کثرت بین؟ خدا؟ حقیقت؟ حق؟ تکلیف؟ یا چیزی دیگر... ؟ هر کدام باشد ملاک رفتارهایمان نیز از همان نشأت خواهد گرفت، باید بکوشیم تا به این سوالات پاسخ دهیم تا مثلا در یک فعل قانونی و سیاسی همچون یک استیضاح تکلیف خود را بدانیم که فایده گرا هستیم یا تکلیف گرا...

نظرات 3 + ارسال نظر
صالح سه‌شنبه 1 اسفند 1391 ساعت 09:12 ب.ظ

؟؟؟!!!

حرفه ای جمعه 4 اسفند 1391 ساعت 05:51 ب.ظ

برای کسانی که سوال شما را متوجه نشده اند امکان دارد این سوال پیش آمده باشد :

تکلیف گرایی با نتیه گرایی جمع می شود بنابراین "یای منفصل" مانعة الجمع نخواهد بود.

سوال این جاست که تکلیف گرایی لا بشرط نسبت به تکلیفی که از دین و عقل در می آید و نتیجه ای که از فعل مورد نظر انتظار می رود، آیا در صحنه عمل می تواند از نتیجه یا خود فعل، جدا باشد و آیا "یای منفصله" در این جا مانعة الخلو خواهد بود؟

سوال این جاست که اگر منعی از جمع تکلیف گرایی و نتیجه گرایی نیست، آیا این مسئله خود را نقض نمی کند؟ یا اگر جمع می شود به چه صورت است؟

به نظر می رسد که بسیار سوال خوبی را مطرح نموده اید و البته که جای !!!؟؟؟ دارد چرا که انسان در جواب گیج می شود. یعنی در جواب سوال شما یا باید نتیجه و مصحلت گرا باشیم یا تکلیف گرا و در حقیقت هر کس در جواب سوال شما ماهیت خودش را که به کدام شکل در صحنه زندگی عمل می کند نشان می دهد.

این سوال به مسائل بنیادی تری مثل ربط دانش نظری و عملی و .... برمی گردد بنابراین تا به سوالات جزیی تری تجزیه نشود نمی توانم پاسخ دهم.

مهدی پنج‌شنبه 17 اسفند 1391 ساعت 09:56 ب.ظ

سلام

شعر زبان گویایی دارد!

سوگواران را مجال بازدید و دید نیست

باز گرد ای عید از زندان که ما را عید نیست

گفتن لفظ (مبارک باد) طوطی در قفس

شاهد آیینه دل داند که جز تقلید نیست

عید نوروزی که از بیداد ضحاکی عزاست

هر که شادی می کند از دوده جمشید نیست

سر به زیر پر از آن دارم که دیگر این زمان

با من آن مرغ غزلخوانی که می نالید نیست

بی گناهی گر به زندان مرد با حال تباه

ظالم مظلوم کش هم تا ابد جاوید نیست

هر چه عیان تر شدم گردید با من گرم تر

هیچ یار مهربانی بهتر از خورشید نیست

....
به نظر من حتی وظیفه و تکلیف گرایی در داخل دایره منفعت طلبی انسان قرار می گیرد .

پس غیر ممکن است انسان فعلی انجام دهد که منفعتی در آن وجود نداشته باشد که البته این منفعت نسبی است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد