حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

کلاه پهلوی، کلاه گشاد انفعال!

   هوالحق 

 

مجموعه کـــــــلاه پهـــــــلوی را به طور منظم دنبال نمی کنم ولی به روند داستانش توجه دارم و چند قسمتی از آن را دیده ام. بنظرم فیلم جالبی است، از این جهت که به ریشه های بحث حجاب و پوشش آقایان و خانمها در آن سالها می پردازد. کلاه پهلوی جزء فیلمهایی است موجب فکر و تأمل بیشتر می­شود. حقیقتاً به بهانه این فیلم جا دارد که قدری فکر کنیم چه شد که وضعیت لباس و پوشش(بخوانید فرهنگ) ایرانیان به اینجا رسید؟ خب اولین چیزی که در این فیلم آنهم با آن دیالوگهای نه چندان دقیقش بعنوان علت این ناهنجاری(یا تبدیل هنجار) به ذهن خطور می­کند وادادگی فرهنگی است که به موجب سستی سیاست­ورزان و تبلیغ موثر و شبهه پراکنی و درنهایت زور، به کرسی وقوع نشست و حاصلش دو تکیه کردن فرهنگ عمومی کشور در روابط اجتماعی شد. من هم دقیقا اینطور می­اندیشم ولی احساس می­کنم ماجرای سالهای پیش و پس مشروطه صرفا به دلیل فریب و تبلیغ و هوای نفس و ... نمی­تواند اتفاق افتاده باشد، چنانچه بنظر می­رسد کلاه پهلوی بیشتر درصدد القاء چنین نگاهی است. ماجرا در لایه­های عمیق تر به برخورد و ملاقات دو فرهنگ متفاوت بر می­گردد. روبنایی کردن امور بیشتر نقش یک مسکّن را خواهد داشت تا مداوای اساسی. در فرایند مواجهه دو فرهنگ متفاوت(به هر دلیلی) آن فرهنگی قافیه را می­بازد که منفعل باشد و در این بین راز اساسی، در فهم و واکاویِ علل روانشناختی و جامعه شناختی و معرفتی همین انفعال، شناخته خواهد شد. در مواجهه دو فرهنگ کدامیک منفعل می­شود؟ چرا؟ اساسا این انفعال چه نوع انفعالی است؟ انفعال روانی و احساسی؟ یا انفعال معرفتی و عقیدتی؟ یا... 

 

به نظرم در این بین، فرهنگی که از ابتدا هوشمند بوده کمترین ضربه را می­خورد. فرهنگ هوشمند فرهنگی است که قبل از تهاجم خصم، خود کمر به اصلاح و اکمال و اتمام اجزاء خود ببندد. آن فرهنگی که قبل از مواجهه از خود نمی­پرسد چرا حجاب؟ و بر طبل تعبد می­کوبد، در هنگام مواجهه با سوال چرا حجاب؟! از سوی فرهنگ خصم، در خواهد ماند و منفعل...  

 

در موارد دیگر هم از جمله نماز؟ عزاداری؟ موسیقی؟ قدرت؟ سیاست؟ جماعت؟ تقلید؟ و ... اوضاع از همین قرار است پرسیدن از چرایی امور اگر داخلی نباشد، نسخه خارجی­اش موجب انفعال می­شود. در بین بزرگان اهل اندیشه شاید بیشتر نگاه استاد مطهری اینطور بود که قبل از هرکسی خودمان باید اصلاحگر و پرسشگر از خود باشیم تا آگاهانه فرهنگمان را پاس بداریم نه متعبدانه محض. از این جهت بود که مرحوم استاد اگر از مسأله ربا و بانکداری سخن می­گفت از مسأله حجاب و مسائل دیگر مثل رجعت و کربلا و غیره هم سخن می گفت و به اعتقادات غلط یا درست در میان آنها تصریح می­کرد. مرحوم علامه عسکری علیرغم اینکه خود تصریح کرده بود که معتقد به زیارت عاشورا است و خود از قرائت آن حاجت روا شده ولی در عین حال با روش تاریخی بخشی از زیارت(بخش انتهایی آن) را مقبول (و یا یقینی) نیافته بود، نتیجه تحقیق خود را ارائه کرد ولی با برخورد بسیار نامربوطی مواجه شد که شد... آقای جعفریان بعد از فوت ایشان مطلبی به پاس ایشان نوشتند و در آن به این مهم متذکر شدند که اگر خودمان آداب و رسوم خود را وانکاویم، در مواجهه با خصم هیچ حرفی برای گفتن نخواهیم داشت.  

 

در ماجرای کلاه پهلوی هم به نظر می­رسد که انفعال یک فرهنگ هزار ساله نمی­تواند صرفاً با اقدامات ملکم خان و تقی زاده و گول خوردن مردم محقق شده باشد، اگرچه آنها موثر بوده اند.  

نکته آخر اینکه در بحث قدرت و سیاست گاهی فقط یک نفرهم مؤثر است ولی در ماجرای فرهنگ اوضاع متفاوت است...  

 

پس بهتر است حال که یک نگاه به گذشته داریم، نگاهی هم به وضع حال و نحوه مواجهه با خود و فرهنگ خود و مردم خود داشته باشیم تا در آینده کلاه گشاد انفعال بر سر نبینیم...

نظرات 5 + ارسال نظر
علیرضا دوشنبه 2 بهمن 1391 ساعت 01:23 ق.ظ

سلام خدمت آقای کریمی بزرگوار و مشتاق دیدار جناب
چند صباحی بود منتظره مطلب جدید بودم..

در رابطه با این مطلب هم باید بگم مثل همیشه زیبا و دقیق و نیازمنده دوباره خوانی

همچنان منتظریم روزهای جمعه بعد از دلتنگی های عصر جمعه، شما را زیارت کنیم..!
التماس دعا

سلام
ممنونم
احتمالا با دیدن من دلتنگیهای روز جمعه مضاعف خواهد شد!
خیلی لطف کردی شما هم البته زیبا نگری!

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 بهمن 1391 ساعت 05:50 ق.ظ

آدم بازنده یک بار قبول می کرد شکست خورده می رفت ببینه چرا، یا نمی پذیرفت شکست خورده می گفت تقلب شده، ....
اما نظام بازنده چطور؟
نظام بازنده میاد با وسایل تبلیغاتی اول تعریف از بردن رو عوض می کنه، بعد رقیبش رو احمق و بدبخت و شکست خورده معرفی می کنه، و اگر کسی سرش رو از زیر برف بیاره بیرون با زور می کنه تو برف، و البته این همه تقصیر این نظام هم نخواهد بود چرا که مردم این نظام درد شدید تنبلی، بی سوادی، بد اخلاقی و ... دارند که تنها راه علاجش خوابه، پس نظامی رو می خوان که بگه بخواب و تا بیدار شدن که درد شدیدی هم داره سریع یه قرص خواب قوی می ده بخوابن.

مثلا بهت می گن کسی که دین ندارد دلیلی برای اخلاق مداری هم ندارد پس دین دار ها اخلاق مدار نیستند، تا با اخلاق خوب غربی ها، با امانت و صدق و قانون مداری غیر دیندارها مواجه می شه سریع بهش می گن حالا یه نفر این طوریه، می گه نه من خودم رفتم دیدم زیادن، می گن خوب برای زندگی دنیاشون خوب کار می کنن، می گه خوب ما چی، این جاست که خواب آور میاد و دل رو قلقلک می ده که بخواب، این حرفا به تو چه فعلا بخواب که خواب خوب ببینی، در حالی که داری می خوابی صدای آرومی دم گوشت زمزمه می کنه که این اعمال خوب اونا اگرم درست باشه قبول نمی شه تویی که بهشتی هستی، تویی که با حق هستی، البته توی مسلمان شیعه 12 امامی انقلابی .......
شب بخیر

کلام شما از چند جهت قابل نقد است

یکی اینکه مشکلات رو یه کاسه سر قدرت نباید خالی کرد
دو اینکه به قول یه آقای دقیقی مشکلات فرهنگی هم کم بر مشکلات سیاسی موثر نیست
البته بنده هم قبول دارم که رابطه تاثیر و تاثره بخاطر همین باید قصور و تقصیرها رو تقسیم کنیم تا سهم خودمان معلوم بشه و تلاش برای اصلاحش انجام بدیم

بنظرم حالا که با تولید فیلمهایی چون کلاه پهلوی ذره بین روی هشتاد سال پیش انداختیم یه ذره بین هم لازمه برای زمان حال تا ما هم دچار مشکل هشتاد سال پیش نشیم و هشتاد سال بعد دیگران روی ما ذره بین نیاندازند

رویکرد صرفا سلبی و نقدی را نمی پسندم دوست دارم رویکردهای ایجابی و اصلاحی و مثبت هم باشه

سید علی چهارشنبه 4 بهمن 1391 ساعت 12:17 ق.ظ

سلام. زیبا، تیزبینانه، و متعهدانه بود.خیلی لذت بردم
موفق باشی

سلام. متشکرم
لطف دارید شما آقاسید علی آقا

مهدی virtual جمعه 6 بهمن 1391 ساعت 10:50 ب.ظ

سلام

من چند وقت پیش دو خبر شنیدم و خوشم اومد!

جمهوری اسلامی یکی از بزرگترین واردکنندگان و مصرف کنندگان وسایل آرایشی است و تعداد عمل جراحی بینی در کشور ما 7 برابر ابر قدرت بزرگ ایالات متحده آمریکاست حالا خودتان بگویید کدام یک با فرهنگتر است و میزان بلوغ عقلی در کدام کشور بیشتر است ؟

monsieur mahdi یکشنبه 8 بهمن 1391 ساعت 10:48 ب.ظ


There will be no end to the troubles of states, or indeed, my dear friend, of humanity itself, till philosophers become kings in this world, or till those we now call kings and rulers really and truly become philosophers

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد