حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

انتخاب و یک معما!

اِنَّ رَبّی عَلی صِراط مُستَقیم

اگر شرایط طوری باشد که فقط بین گزینه های زیر مخیر باشید، به چه کسی اعتماد می کنید، چرا؟

  • دین دار بی اخلاق؟
  • بی دین آزاده و با اخلاق؟
  • دین دار حزب­گرای مصلحت اندیش؟

دقت شود منظور از صفات مذکور صفاتی است که از اشخاص پدیدار می­شود نه صفات نفس الامری.

شما می توانید بعد از انتخاب یکی از سه گزینه و بیان دلیل انتخاب خود، گزینه ایده آل خود را هم مطرح کنید.

نظرات 18 + ارسال نظر
صالح جمعه 1 دی 1391 ساعت 03:00 ب.ظ

دوست عزیزم سلام
به نظر این نوع طرح سوال مغالطه آمیز است و از ابتدا در ذهن مخاطب جبهه ایجاد می کند. می فهمم که تاکید آخرتان برای دفع این توهم است ولی واقعیت این است که این تاکید مشکل مغالطه را حل نمی کند. مساله هم همین این که اساسا دین دار بی اخلاق نمی شود و بی دین نمی تواند اخلاق درستی داشته باشد. مصلحت اندیشی هم که اساسا یک مساله دامنه دار دیگری است. این را خود آموزه های دینی به ما می آموزد. می دانم که این حقیقت را خود می دانی. به همین دلیل طرح چنین سوالی را نه وسیلة حل مشکل می دانم و نه فکر می کنم که دغدغه شماست. قبول دارم در اطراف ما آدمهای ظاهر الصلاحی هستند که کاش نبودند و آدمهایی که ظاهرشان به دلیل جهل یا غفلت درست نیست ولی برخی واقعیت های مورد تاکید دین را بهتر عمل می کنند. ولی مساله را نباید از این زاویه طرح کرد زیرا موجب مغالطة است. با این نوع طرح مساله آنچه علت نیست به جای علت جا زده می شود و تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

سلام و تشکر
من متوجه نشدم فرض شرایطی که در آن انسان با گزینه هایی که هم ذاتا ممکن است و هم وقوعا چه مغالطه ای دارد؟!
لطفا دیگران را رمی به مغالطه نفرمایید که ...

خلیلی شنبه 2 دی 1391 ساعت 08:55 ق.ظ

بسمه تعالی
با سلام و عرض ارادت
این نوع طرح سوال از دید بنده کاملا اشتباه است و پیش از آنکه به خواننده اجازه تفکر داده شود، گزینه مطلوب نویسنده به خواننده القا می‌شود.
تحلیل این بخش تقریبا این جوری است: آدم به اخلاق که اصلا به درد نمیخوره!
گزینه سوم: دین دار حزبگرای مصلحت اندیش پدر سوخته ی فلان و بهمان

ضمنا از دید بنده بی دین با اخلاق کلا گزینه اشتباهی است! از دید بنده بدون دین معیار درستی از اخلاق نمیتوان بدست آورد و اگر ملاک عرف و یا هر چیز دیگری حتی فطرت باشد، متاسفانه امروزه به شدت دستکاری شده است. یعنی بچه از بدو تولد در حال برخورد با ناملایمات شدید اخلاقی توسط ماهواره، موسیقی، جامعه و ... است و زمانی که به حد فهم میرسد تقریبا چیزی از اخلاقیات را با خود ندارد.

سلام و عرض تشکر
ممنونم از اظهار نظرتان
ببینید قرار نبود ذهن خوانی کنید چون اصلا به مقصد نمی رسید
یک مقام؛ مقام نظر است همچون گزینه های سوالات کنکور که شما باتوجه به سوال به ضرس قاطع میتوانید بگویید سوال غلط است
و لی مقام دیگر مقام عمل و به اصطلاح اصولیون مقام تزاحم است نه مقام تعارض
به نظر نمی رسد که مجموع سوال تعارض داشته باشد تا غلط یا اشتباه باشد
اگر ذهن خوانی هم ممنوع شود
یک گزینه می ماند آنهم اینکه شما در مقام عمل در صورتیکه فقط همان سه گزینه را در اختیار دارید به کدامیک اعتماد می کنید؟!
البته توضیحات بعدی شما بنظرم جای بحث و مطلوبیت دارد ولی بازهم سوال بی پاسخ ماند!
راستی واقعا شما دیندار حزب گرای مصلحت اندیش را واقعا پدر سوخته می دانید؟! اگر حجت دینی برای کارش داشته باشد چه؟
فراوان متشکرم

حرفه ای شنبه 2 دی 1391 ساعت 01:52 ب.ظ

به نظر می رسد آقا صالح بحث عالم ثبوت و اثبات را مخلوط کرده اند. دیندار بی اخلاق اگر منظور فهم عرف از دیندار + فهم عرف از اخلاق باشد هم سوال آقای کریمی قابل پاسخ است.
اگر هم منظور دیندار اثباتا و بی اخلاق اثباتا باشد باز هم قابل طرح است.

در صورتی سوال آقای کریمی قابل طرح نخواهد بود که دیندار ثبوتا + بی اخلاق (ثبوتا یا اثباتا) باشد

منظور از ثبوت در این جا دین دار در تئوری و اثبات هم دین دار در عمل است. مثلا ما احادیثی داریم که از شیعه فاسق نام می برد که طبق حرف آقا صالح حضرت متناقض نما حرف زده اند.

حرفه ای شنبه 2 دی 1391 ساعت 02:29 ب.ظ

اعتماد (انتظار فعل دلخواه ما با احتمال خلاف (یعنی جهل ما به قصد شخص)) یا با پشتیبانی تجربه است، یا با پشتیبانی وحی، یا با پشتیبانی عقل.
اعتماد با پشتیبانی تجربه یعنی جهل به این که شخص مورد اعتماد چه کار خواهد کرد همراه با احتمال این که آن شخص کاری را خواهد کرد که ما می خواهیم، البته این احتمال به خاطر تجربه ما از رفتار گذشته آن شخص است.
اما اعتماد با پشتیبانی عقل مثل اعتماد به خداوند است که البته در این جا به نظر می رسد جهل به نتیجه معنا ندارد. یعنی اگر کسی به خداوند اعتماد کند دلیلی برای احتمال خلاف نیست چرا که دلیل عقلی اعتماد به خدا جایی برای احتمال خلاف نمی گذارد. با این حال در این جا هم اعتماد به خدا مطرح خواهد بود اما با تفاوت ظریفی که این جا محل طرح آن نیست. (مثال ابراهیم در مسئله ذبح اسماعیل که به نظر من با بحث اعتماد قابل فهم است)
حالا بحث اعتماد با پشتیبانی وحی است که در سوال آقای حقیقت جو نیاز به تحلیل دارد.
در این جا اختلاف است :
الف- اعتماد با دلیل نقلی چند تفاوت دارد با اعتماد با پشتیبانی تجربه محض :
اولا : وقتی دلیل نقلی بگوید که به کسی که شرعیات را انجام دهد اعتماد کن مثل این که شارع می گوید به عادل که من تعریف می کنم باید اعتماد کنی، مثلا اگر شخصی خبری از سمت نبی برای وجوب فعلی آورد باید اعتماد کنی. (یعنی دلیل اعتماد شرعی حکومت دارد به دلیل اعتماد تجربی)
ب : از دست دادن اعتماد و بی اعتمادی به اشخاص نیز با دلیل نقلی متفاوت است با بی اعتمادی با تجربه محض
مثلا اگر کسی نماز و روزه را رعایت نکند ولی اخلاق مدار باشد مورد اعتماد شارع نخواهد بود (به صورت قضیه شرطیه مهمله) مثلا با دلیل تجربی اگر کسی هیچ وقت دروغ نگفته باشد نمی توان فقط با نماز نخواندن او به او بی اعتماد شد اما اگر کسی نماز خوان و متشرّع باشد نمی توان فقط به خاطر بداخلاقی و یا حتی یک فعل غیر اخلاقی اعتماد کامل را به او از دست داد بنابراین باید شهادتش شنیده شود و خبرش از نبی اتیان شود.
تا حدّی که من آشنا هستم و از آنجاییکه از نظر آقایان فقها مسائل اخلاقی جایی در رساله ها ندارند، شارع انتظارات متفاوتی از دلیل ما به اعتماد یا بی اعتمادی دارد به نسبت دلیل عقلا. یعنی عقلا شاید به نماز خواندن کسی برای اعتماد او به خبرش از یک مسئله خطیر توجه نکنند اما از نظر شارع اگر کسی نماز نخواند نباید به اخبارش درباره مسائل خطیر (شاید هم غیر خطیر) توجهی کرد.
شاید دلیل فقها این باشد که درباره مسائل مربوط به معاد نمی توان به کسی که حساسیت و اعتقادی به آن ندارد توجه و اعتنایی کرد و از آنجاییکه تمام مسائل دنیا به مسائل اخروی گره زده شده است در هیچ جا نمی توان به غیر دین دار اعتماد کرد مگر اینکه شارع اجازه بدهد.

اما دلیل من متفاوت است از فقها و دلیل این اختلاف هم به خاطر نحوه نگاه من به گره دنیا و آخرت است، بحث ضرورت نبی، حدّ نیاز به نبی، حدّ پذیرش حرف نبی که اگر از آن حدّ بگذرد نبوّت او زیر سوال می رود و ....
بنا براین به نظر من انسان مصلحت سنج به هیچ وجه مورد اعتماد برای هیچ کاری نیست. اخلاق مصلحت سنجانه قابل پیش بینی نیست و حدی برای توجیه رفتار انسان با توجه به مصلحت سنجی وجود ندارد که بتوان با پیشبینی رفتار آن شخص به او اعتماد کرد.
دین دار اما بدون حساسیت به مسائل اخلاقی عقلایی برای من ارزش یک جو هم ندارد.
بی دین اخلاق مدار از نظر من ارجح است زیرا هدف ارسال دین همین اخلاق مداری است و اعمال عبادی برای سوپاپ اطمینان به خاطر اخلاق مدار شدن و ماندن است.
قبول دارم مباحث به مبانی دین شناسی هرکدام از ما بر می گردد. نحوه فهم ما از اخلاق و دین و ... بنابراین امیدوارم آقای حقیقت جو با سوالات دیگری از همین ضمینه ترجیحا جزیی تر کمک بکنند که این مباحث ادامه پیدا کند.

سلام متشکرم توضیحاتتان را خواندم از اینکه نظرتان را در تزاحم آن سه گزینه گفتید ممنونم
امیدوارم دوستان دیگر هم پاسخ سوال مذکور را بدهند و چرائی آن را هم بگویند

فکر کنم در فرایند دیالکتیکی پرسش و پاسخ متن؛ حقیقت کمی رخ بنمایاند. بنابراین از بنده توقع پاسخ قطعی را نداشته باشید و نیز تایید یک نظر خاص را.

مصطفی شنبه 2 دی 1391 ساعت 02:43 ب.ظ

منظور آقای حقیقت جو رو این طور می فهمم که اگر شخصی ظهور و بروزش از نظر عقلا و مردم به بی اخلاقی فهمیده شود، مثلا کسی که زیاد دروغ می گوید اما هردفعه با یک دلیلی مثل حفظ نظام، حفظ اسلام، حفظ جون مسلمان و .... توجیه می کند و عقلا با مقایسه او با کسی که دین ندارد می بینند که بی دین مفروض بسیار کم تر دروغ می گوید اما با دین مفروض بسیار زیاد دروغ می گوید به اولی اخلاق مدار و به دومی بی اخلاق می گویند.

بنا براین دین دار می تواند با قواعد ذهنی که دین را با آن خطکشی و چهارچوب بندی کرده است به سمتی کشانده شود که این قدر دروغ بگوید که دیگر مورد اعتماد انسان ها قرار نگیرد اگرچه همه دروغ ها را با دلایل و اصولی که از دین استنباط کرده است گفته است.

بهترین مثال آن هم حکومتی است که به نام دین تشکیل شده و مسئولین ان مثل رییس جمهوری از تمام رییس جمهورهای کشورهای بی دین با هم بیشتر دروغ می گوید . آن کشور ..... است
:-)

سلام
متشکرم
من سعی کردم فرض مساله را به طور واضح بگویم
این که لوازم باواسطه و نتایج بحث را مد نظر قرار دهم و یا فرض کبروی مسئله را در مصداق خاص محدود کنم کمی از حکمت معما خارج می شدم
ولی از بیان شما متشکرم
شاید دوستان دیگر نظری دیگر را مطرح کنند

فریاد مه شنبه 2 دی 1391 ساعت 04:06 ب.ظ http://anpitco.ir

بسم الله الرحمن الرحیم
==============
سلام خدا بر شما .

دوست من آقای کریمی، قبل از اینکه پاسخی به سوال شما داده باشم
فکر کنم بهتر باشه که مقدمات سوال خودتون رو تبیین کنید:

دین و دین دار

اخلاق و با اخلاق

حزب و حزب گرا

مصلحت و مصحلت گرا

=====================================
- بین دین و دین دار تفاوت فاحشی وجود داره
بین اخلاق و با اخلاق و ... نیز همین طور .

- التزام به شی التزام به لوازم آن شی است .
التزام به دین التزام به لوازم دین است .
اخلاق جزو متن دین بوده و شخض دیندار باید با اخلاق باشد .

- رعایت جانب مصحلت نیز جزوی از دین است .
مصلحت در ادبیات دینی تعریف دینی دارد .
یکی از بارزترین مصادیق مصحلت در عالم خارج، تقیه است .
دین دار مصلحت اندیش، باید در قالب دینی مصلحت سنجی کند.
تعریف نادرست از مصلحت و به عمل به آن، تظاهر به مصلحت دینی است . لذاست که مصلحت اندیشی از ظهورات یک فرد دیندار است .

به نظر من حرف شما در همین یک جمله خلاصه می شه :

تفاوت "تظاهر به شی" با ا"لتزام به آن شی"
عامل اصلی پسرفت جامعه اسلامی است .

=====================================.
یک جمله و التماس دعای خالصانه :

اشک چشمانم بوی دلتنگی می دهد...
دلتنگ توام ای صاحب اشکان من، یابن الحسن..!

ان الله مع المتقین .





با سلام و تشکر
نمی دونم چرا اکثر دوستان می خواهند پس ذهن بنده را از طرح این سوال بدانند
پاسخ سوال با بیان دلیل می تواند به روند بحث کمک کند
با سپاس

فریاد مه شنبه 2 دی 1391 ساعت 10:03 ب.ظ http://anpitco.ir

ادامه 1 :

بنده هم از شما خواستم که مفردات سوالتون رو تبیین بفرمایید !
تا منظور شما از دین و دین دار و اخلاق و با اخلاق و.. روشن نشه
جواب دادن به سوال شما کار بیهوده ایه... .

منتظر تبیین شما هستم.. .

دیندار یعنی دیندار
با اخلاق یعنی با اخلاق
مصلحت سنج یعنی مصلحت سنج

اگر در صفات گاو بنی اسرائیل اختلاف نظر بود در اصل گاو بودن قربانی کسی شبهه نداشت

حضرتعالی میتوانید طبق فروض و تعریف خود انتخاب خود را بیان کنید بنده قرار نبوده که دخالت در ذهن شما کنم
بله در نفس الامر و ذهن انسان عادل خطا نمی کند مادام الوصف
اگر بخواهید نفس الامری و ناظر به حقایق اشیاء و صفات حرف بزنید که مشکلی نیست خیلی راحت تشقیق شقوق میکنید و مسئله کل عالم هستی رو حل میکنید.
لازم است مجددا صدر و ذیل یادداشت را دقیق نگاه کنید
اما البته اینهم نظر شماست علی القاعده دین و اخلاق و مصلحت از دید حضرتعالی قابل تفسیر و حکم متفاوت و متکثر است
اگر این چنین نبود شما از یک فهم بین الاذهانی می توانستید سوال بنده را دریابید

فریاد مه شنبه 2 دی 1391 ساعت 10:46 ب.ظ http://anpitco.ir

اگر فهم عرفی ملاک سوال شما بوده جواب بنده :

بی دین آزاده و با اخلاق است .

این جواب بدون در نظر گرفتن قید و شرط عالم اثبات و عالم ثبوت و
تفاوت بین صفات نفس الامری و تظاهر به آن صفات است .

الانم اصلا حال و حوصله ی ارائه دلیل ندارم..
خسته ی خسته..
یا علی.

خیلی متشکرم
اما بعدا دلیلتان را ذکر کنید قطعا مفید خواهد بود

احمدی یکشنبه 3 دی 1391 ساعت 11:08 ب.ظ

با سلام و عرض ارادت.
اولا بحث اعتماد ، بحث گسترده ایست.باید ببینیم منظور شما از اعتماد چیست؟
دوم:فکر نمی کنم کسی که بی اخلاق باشد ،دینی داشته باشد.البته باز هم شما در این متن تعریفی از اخلاق و دین نیاورده اید.
سوم:در هر صورت با توجه به اینکه به نظر من می توان فردی را پیدا کرد که بی دین باشد اما تابع ارزش ها و هنجارهای جامعه باشد و به قول شما که همان قول مولا حسین(علیه السلام) است بی دین باشد اما آزاده باشد، من به گزینه دو رای می دهم.
چهارم : البته ای کاش جلساتی برگزار میشد تا به اتفاق دوستان در باب اینچنین موضوعاتی بیشتر بحث می کردیم..................
با تشکر

سلام
متشکرم آقای احمدی
شاید برگزاری آن جلسه فعل اخلاقی باشد که بنده نسبت به آن عاجز شدم بنابراین اگر به گزینه دو رای میدی اگر فرد اخلاقی تری پیدا شود باید به او رجوع کنید....
بگذریم
در مورد اون فرمایش امام حسین علیه السلام که به موقع و زیبا اشاره کردی واقعا چه رازی عمیقی در این بین وجود دارد....

علیرضا دوشنبه 4 دی 1391 ساعت 03:52 ب.ظ

با سلام
دیروز مطلبتون رو خوندم و امروز داشتم روش فکر میکردم
اول از هرجیز باید بگم که به گزینه سوم هیج وقت اعتماد نمیکنم به این دلیل که انسان مصلحت اندیش اگر مصلحت ببینه حتما راز من رو هم فاش میکنه و به اعتمادم اگر لازم باشه خیانت میکنه حتی اگه دین دار هم باشه..
بین گزینه اول و دوم هم واقعا به نتیجه ای نمیرسم
وقتی به جمله "دین دار" توجه میکنم نا خود آگاه به این میرسم که حتی اگر فردی فقط احکام برایش ملاک باشد همون احکام، انجام خیلی از کارها رو برایش منع کرده و میتونه قابل اعتماد باشه..
در گزینه سوم هم به همین شکل اگر فرد مورد نظر بنا به فرض شما انسان با اخلاق به معنای واقعی باشه باز هم میشه بهش اعتماد کرد
البته بنده ترجیح میدم به دین دار ها بیشتر اعتماد کنم
چرا که بی دینی یعنی پشت کردن به خالق و خدای خودشون آیا کسی که به خالقش پشت میکنه به مخلوق خدا خیانت نخواهد کرد..؟
ممنونم از شما آقای کریمی

سلام
متشکرم
سوال پایانی شما متوجه دوستانی است که گزینه دو را برگزیدند

ولی اگر صرفا وصف دیندار و صرفا وصف بی دین را در نظر بگیریم شاید تکلیف روشن باشد
ولی اگر ترکیب عطفی دیندار و غیرمتخلق
و نیز بی دین و متخلق را لحاظ کنیم احتمالا طور دیگری بیاندیشیم

در مورد بی دین هم باید بگم برخی از بی دینها خدا را قبول دارند ولی تن به یک سلک خاص نمی دهند(اگر دین را فقط اعتقاد به خدا ندانید)
و برخی دیگر خدا را هم قبول نمی کنند اما این دومی ها اساسا معتقدند خدایی وجود نداره تا بهش خیانت کنند
برخی از ملحدین اگر چه ظاهرا وجود خدا را انکار میکنند ولی به لحاظ اخلاقی قائل به وجدان و انصاف و ... هستند

متشکرم از نظر صریحت

فریاد مه سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 04:22 ق.ظ http://anpitco.ir

بسم الله الرحمن الرحیم.

با تاملی در عبرت داستان حر علیه السلام و داستان کربلا (فرمایش حضرت حسین علیه الصلوه و السلام) و
تاملی در اصول اعتقادی و عقلائی بنده با قاطعیت عرض می کنم :

بی دین آزاده با اخلاق < حکم عقل و قلب است .

اشاره:
اخلاق و آزاده بودن حر علیه السلام، او را به بلندای دین حق رساند.
حضرت رسول علیه الصلوه در تبیین فلسفه بعثت خود فرمودند :
انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق !
الله اکبر از عمق رازی که در ارتباط بین دین و اخلاق وجود داره.. .
ظهور دین به اخلاق است .
ثبوت شی لشی فرع لثبوت مثبت له .
دین دار با اخلاق ؟ هه .. .
دین دار مصلحت اندیش حزب گرا ؟ باز هم باید عرض کنم که: هه ... .

آزاده با اخلاق مقتضی رای عقل و قلب است .
چرا که در سبیل صراط مستقیم است .

=================================
قطره قطره اشک سوزان چشمانم را
مشعلی خواهم کرد بر سبیل انتظارت
عقل و قلب و روح و جانم به فدایت
ای همه هستی و کمال و فنای من
ناموس محبتم را به پای کسی خرج نکرده ام
ای ناموس من بی راهه رو مکن مرا
چو طفلان دست و پا خیز دستم گیر
تا چشمان خیسم خیس از خیس چشمانت شوند.. .

یا علی.. .
فریاد مه .



علیرضا سه‌شنبه 5 دی 1391 ساعت 03:23 ب.ظ

سلامی دوباره
آقای کریمی مشتاق دیدار و عرض ارادت

آقای کریمی پاسخ جنابعالی خیلی مبحث را بیشتر از قبل در ذهن من باز کرد چرا که نوعیت بی دین ها تا حدودی تبیین شد ممنونم

به نظرم انسان های اندکی بتونیم پیدا بکنیم که بدون طی کردن راه "دین" به مکارم اخلاقی والایی برسند چرا که به نظرم انسان در این مسیر به طور متعددی گرفتار دوگانگی های عقلش و هوی و هوس های درونیش میشه و انتخاب درست بین این دو به نظرم کار خیلی دشواری خواهد بود و به بیراهه خواهد رفت که اگر چنین نبود هیچ وقت نیاز ما به دین ملموس نبود..(مگر این که منظور شما از دین دار و متخلق در حد معمولی باشد نه در حد اعلا..)
البته اگر نمونه عینی، بی دین متخلق را میدیدم شاید بحث طور دیگه ای بود.. شایدم به دلیل مطالعات اندک بنده است..

پیرو سوال قبل یک سوال دیگر

فرض را بر این بگیریم که انسانی اساسا به وجود خدا و خالق عقیده ای نداشته باشد در اینصورت :
1- چه مقدار از عقیده این فرد مبتنی بر عقل سلیم است؟(منظور عقلی است که یک انسان بدون توجه به هوی و هوس ها نظرش را بیان کند)

2- آیا کسی که گرفتار تمایلات نفسانی است میتواند انسان با اخلاقی باشد..؟

با سلام
بحث هیچگاه روی این مطلب نبود که بی دینی خوب است دقت کنید لطفا
دین از نیازهای اساسی وجود انسان است

بله دین به عنوان عامل و محرک می تواند متمم و مکمل اخلاق باشد.

دو سوال آخر هم بنظرم بی ربط با بحث است چون یکی از وجوه اخلاقی زیستن همان رضایت درونی و وجدانی است که از دید برخی کمتر از بهشت نیست پس ممکن است کسی متخلق باشد چون با اخلاق ورزی به آرامش درونی برسد و از طرفی رهنمون به دین خاصی نشده باشد
ممکن است کسی متخلق باشد و به مضمون گفته دوستمون آقای فریاد مه به مغز و اساس دین راه پیدا کرده باشد ولی علی الظاهر به هر دلیلی به دین خاصی روی نیاورده باشد.

علاوه براین اتفاقا دینداری با توجه به تمایلات نفسانی قابل جمع است چون اولا هر تمایل نفسانی در دین حرام نیست ثانیا با هر تمایل ورزی نفسانی انسان از دین خارج نمی شود
پس بی دین و دیندار هر دو در معرض نفسانیت ورزی هستند
قاتلین سید الشهداء علیه السلام علی الظاهر متدین بودند...

خلیلی شنبه 9 دی 1391 ساعت 08:54 ق.ظ

بسمه تعالی
با سلام
برادر عزیز اول از همه میخواهم آخری را جواب بدهم! بنده کاملا بر اساس لحن نوشتار شما گزینه ها را ادامه دادم و نظر خودم را هم اصلا ننوشتم!
دوما در طرح سوال باید طوری عمل کرد که ذهن خواننده جهت پیدا نکند! شما سوال را جهت دار طرح کردید و در خود سوال جواب مطلوب نویسنده مشخص شده است و در عین حال انتظار دارید بدون به اصطلاح خودتان ذهن خوانی جواب داده شود.( بنده برای اینکه مطمئن تر شوم به یک فرد دیگر هم سوال را برای قضاوت گفتم)
سوما حرف بنده این است که این موارد با هم همخوانی ندارد! خیلی خیلی معذرت میخوام اما یک سوال کاملا مسخره طرح میکنم که تناقض مشخص است
شما با کدامیک از افراد زیر حاضر به ازدواج هستید
الف: زن مومن و مسلمان فاحشه!!!!
ب: زن غیر مومن و بی دین غیر فاحشه!!!
ج:...
حالا یک سوال است که اصلا مگر گزینه اول امکان پذیر است؟( مثل گزینه اول خودتان)
اصلا انسان بی دین و با اخلاق یعنی چی؟ ملاک داخلاق برای فرد چیست؟
برای اینکه مشخص شود چه چیزی ملاک اخلاق است این سوال را جواب دهید: امروزه بخش زیادی از افراد خیابان گرد ما حجاب ندارند و یا حجابشان ناقص است! و بی حجابی را عیب نمی دانند؟ آیا بی حجابی اخلاقی است و یا غیر اخلاقی؟
انتهی

آرش شنبه 9 دی 1391 ساعت 08:19 ب.ظ

سلام
جلسات چرا برگزار نمیشه؟؟!!!!!!!!!!!!
یعنی چی "شاید فعل اخلاقی" بوده؟!!!!

صالح شنبه 9 دی 1391 ساعت 10:18 ب.ظ

سلام دوست عزیزم
باز هم برسر آنچه عرض کردم هستم و همة اظهار نظر های دوستان تایید عرض بنده است که طرح این شکلی سوال مخاطب را به برداشت خاصی نزدیک می کن. نوع طرح سوال انسان را به وهم می اندازد که بگوید معلوم است که اخلاق مهمتر از دینداری صرف است. فتامل

. یکشنبه 10 دی 1391 ساعت 01:15 ق.ظ

بین مسلمان بودن و مومن بودن فرق است.وبرای اینکه انسان دیندار باشد گفتن اشهد کافی است.و آنگاه دینش اسلام است.
گفتنی است کوفیان نماز ظهر را خواندند و بعد سر مولا را به نیزه بردنددر حالی که اگر تنها آزاد مرد بودند کافی بود تا سر به نیزه نبرند.در ضمن کسانی که در شام بودند می دانستند یزید بی اخلاق است و برای مردن میمونش سه روز ازای عمومی اعلام کرده است ولی با این حال افرادی او را دین دار میدانستند و به او اعتماد میکردند.پس میشود افراد در عمل گزینه ی اول را اانتخاب نمایند!
همچنین علمای کوفه که به کمک مولا نرفتند دین دار مصلحت اندیش بودند(منظور از دین داری اسلام داشتن است ولا غیر)و باز افرادی هم به آنها اعتماد کردن و دست به سینه نشستند. پس در عمل افرای نیز هستند که گزینه ی سوم را انتخاب کنند.
شاید افرادی که در عمل گزینه ی دوم را انتخاب میکنند کم تر باشند.
در ضمن حقیر فکر میکنم دایره ی اخلاق از دین وسع تر است.
(الان ساعت 1:10 دقیقه شب است!!)

حرفه ای دوشنبه 11 دی 1391 ساعت 01:33 ق.ظ

به نظر می رسد سوال اصلی عزیزان از این جا ناشی می شود که ترکیب مومن + بی اخلاق را ترکیب بی معنایی می دانند. عطف این دو به هم را مسخره می دانند. حالا ببینیم آیا این ترکیب مثل چهارشنبه نارنجی بی معنا، مثل عادل فاسق متناقض نما، مثل آب خشک ممتع الصدق است.

اگر یک نگاهی به احادیث بیاندازیم چند دسته روایات به ترکیب دیندار بی اخلاق معنا می دهند (شاید با نگاه اعّمی به دیندار)
الف- احادیثی که اشاره دارند مومن انواع اعمال غیر اخلاقی را انجام دهد دروغ نخواهد گفت.
الف 1 : اگر شامل کسی که عادت به این اعمال دارد باشد
الف 2 : اگر فقط شامل کسانی شود که از آن ها گناه سرزده است و عادت ندارند
ب- حدیثی که می گوید مومن 4 دشمن دارد و اولین آن مومن حسود است، بعدی منافق مبغض، شیطان مضلّ و کافر محارب و احادیثی از این دست.
• نکته این حدیث این است که مومن حسود ترکیبی مشابه دیندار بی اخلاق دارد، درضمن در این حدیث آمده "للمؤمن أربعة أعداء : مومنٌ یحسدها و..." یعنی اگر کسی بگوید نفس حسادت بدون بروز حسادت آمیز گناهی ندارد باید بگوییم نفس حسادت قابل کشف نیست مگر با بروزش، بنابراین اگر نبی می فرماید دشمن مومن، مومن حسود است یعنی کسی که حسادت می ورزد و بروزش می دهد دشمن مومنین دیگر است ولی مومن هم هست. (نگاه اعمّی)

ج- مخاطب پیامبر و اهل بیت در حالی که مومن خطاب می شدند و البته تنوع درجات ایمانی اصحاب آن ها بهترین نشان برای اعمّی بودن و تشکیکی بودن ایمان و دیندار است. خیلی وقت ها اصحابی بوده اند که عادات بدی مثل برخورد بد با همسرانشان یا همسایه شان داشته اند و تاریخ اسلامی به ما نشان می دهد اخلاقیات بد زیادی در کسانی که مومن خوانده شده اند وجود داشته است.
حالا برای مومن بی اخلاق چند مثال می زنیم :
اگر مومنی که حضرت می فرماید غیر از دروغ عمل غیر اخلاقی از او سر خواهد زد را زید بخوانیم بی نهایت فرض خواهد داشت :
1- زیدی که معمولا نگاهش را به زن ها کنترل نمی کند
2- اعمال غلط خودش را معمولا توجیه می کند طوری که با قواعد اخلاقی اعمال آینده اش قابل پیش بینی نیست و هر عملی که مخالف انتظار ما از قواعد مورد قبول اوست، با انواع توجیه ها محتمل است از او سر بزند.
(( معنای مصلحت سنجی هم در این مقاله به نظرم همین است که انسان مصلحت سنج یعنی کسی که اهدافش، ابزارش را تعیین می کند و حدّی برای ابزار برای رسیدن به هدف نمی شناسد، شاید تعاریف بهتری نیز باشد))
3- زیدی که بخشش از مال و علم و ... ندارد و معمولا خست به خرج می دهد.
4- زیدی که حتی زنا می کند
5 زیدی که عادت به مسائل غیر اخلاقی غیر از دروغ دارد مثل ....
تمامی این مثال ها، نمونه هایی از مومنی هستند که در حدیث دین دار دانسته شده اما یقینا اخلاق مدار نیست. یعنی کسی که عادت به خست، عادت به مصلحت سنجی، عادت به نگاه به نامحرم و... دارد انسان اخلاق نامداری هست اما دین دار دانسته شده است.

خلاصه :
اگر مفهوم دین دار شامل کمالات در طول و عرض و عمق بشود، طول یعنی همه مسائل دینی که اعم از همه مسائل اخلاقی بشود + مسائل شرعی و .... و عرض هم یعنی در همه زمان ها و عمق هم یعنی به کامل ترین وجه، در این صورت مفهوم دین دار شاید بیش از انگشتان دست و پا بیشتر مصداق نداشته باشد.
مفهوم دیندار : اخلاق مدار + انجام مسائل شرعی + همه زمان ها + بهترین وجه

اما اگر به صورت اعمی نگاه کنیم و به دینداری به صورت تشکیکی بنگریم صورت های متعددی از دیندار خواهیم داشت که درباره مسائل مختلف به آن ها نمی توان اعتماد کرد.
1- همه ما مومن هایی دیده ایم که سر قرارشان نمی آیند و هیچ کدام از ما درباره مسائلی که نظم نیاز دارد به آن ها اعتماد نمی کنیم (البته فرصت جبران می دهیم)
2- همه ما مومن هایی دیده ایم که حساسیتی نسبت به حقوق دیگران مثل رعایت حقوق در رانندگی، در صف، و ... ندارند.
مومنینی که حساسیت نسبت به حفظ آبروی دیگران ندارند، مسئولیت سرشان نمی شود و ...

3- کسانی را دیده ایم که به نماز و روزه و ... حساس هستند اما رفتارشان با مردم وحشیانه است.
4-....

در آخر : برای فهم معنای اخلاق نیازی به فهم معنای دین نداریم و ممکن است که این مفهوم مصداق داشته باشد (امکان وقوعی) بنابراین طبق تمامی مقدمات بالا هر 3 فرض ممکن است واقع شود (بلکه هرروز با مصادیق آن سروکار داریم)
الف- دیندار بی اخلاق (عادت به اعمال بی اخلاقی)
ب- بی دین اخلاق مدار
ج- دیندار مصلحت سنج (با عادت به مصلحت سنجی)

رمی شده چهارشنبه 13 دی 1391 ساعت 03:43 ب.ظ

من هم با نظر آقای صالح موافقم و کاملا هم مغالطه رو بصورت واضح توضیح داده اند، برادر کریمی ایشان کاملا محترمانه از مغالطه استفاده کرده اند ، چرا شما با کلمه رمی که بکار می بری دیگران را رمی می کنی، برادر تحمل نقد داشته باش هر چیزی که فکر میکنی درسته لزوما از نظر بقیه هم نباید درست باشه و بعد محکوم به رمی کردن کنید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد