حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

من خوبم و تو بدی!

 به نام حق

برنامه "دیروز امروز فردا" که در ابتداء با هویت آزادی اندیشی و تقابل دو نگاه متفاوت در اداره کشور آغاز شد و بعدها به برنامه ای یک طرفه تبدیل شد، به تازگی دوباره رنگ و لعاب یک گفتگوی جدی و حقیقی را بخود گرفته است. در نوبت اخیر این برنامه جناب آقای شریعتمداری مدیر مسئول (تقریبا) همیشگی کیهان و جناب آقای اصغر زاده، فعال اصلاح طلب دعوت بودند که از جهاتی گفتگویشان جالب بود. دو فردی که یکی به بیماری توهم توطئه و دیگری به وادادگی کشور متهم می شوند، آشکارا دو طیف فکری عمده کشور را نمایندگی می کنند و دو نگاه بنیادین و البته متفاوت به انقلاب، امام و سیاستهای داخلی و خارجی کشور را ترسیم می کنند. از یک طرف آقای شریعتمداری که همواره به طرز اعجاب آوری از مستندات و اتهاماتی سخن می گوید که دوستان وزارت اطلاعات می باید بیایند خدمت ایشان دست به سینه کمی مستند یابی بیاموزند. مثلا اگر سازمان اطلاعات سپاه نتوانسته بفهمد که آقای الف در داخل کشور جاسوس است و نیز وزارت اطلاعات هم از درک این معنا عاجز بوده، ناگهان روزنامه کیهان در صفحه دوم خود به صراحت می گوید که همین آقای الف مامور موساد است! و جالب اینکه آب از آب هم تکان نمی خورد، هم این آقای الف به زندگی معمولی خود ادامه می دهد و هم کیهان سر حرف خود می ماند و هم مسئولان امنیتی که مسئول امنیت اند هیچ اقدامی در دستگیری آقای الف و یا تذکر به روزنامه کیهان در جذب حداکثری اش انجام نمی دهند!

تلاش برای پاسخ به این معادله چند مجهولی در گفتگوی بین آقایان شریعتمداری و اصغرزاده خود را نشان می­دهد و آقای اصغرزاده می­گوید اتهام زنی به افراد و دشمن دیدن همه عالم خود یک فکر خطرناک و بیمارگونه و همان توهم توطئه است که البته علی الحساب کارکرد داخلی برای ایزوله کردن افراد جناح رقیب را داشته است. ایضا برای اداره یک کشور باید خیلی تیزبین تر از این حرفها بود و در سیاست خارجی برای تک تک جملات و موضع گیری ها می­باید حساب و کتابی دقیق و مبتنی بر خرد جمعی لحاظ کرد تا هزینه های وارد شده بر ملت به حداقل برسد. این طرف اما می گوید اولا ما برای اتهاماتمان سند داریم، همه می دانند حتی خود آقای جین شارپ! و... و ثانیا ما برای مقابله با آمریکا با تکیه بر استقامت مردم می توانیم به دشمن نشان دهیم که ما مستقلیم و نیازی به شما نداریم و شما را از اساس دشمن می دانیم و کوچکترین نرمشی را در مقابلتان بر نمی­تابیم و تجربه هم نشان داده است که شما خیر خواه ما نیستید و نخواهید بود...

خوب اگر جان کلام طرفین بحث را همین طور ترسیم کنیم و از مباحث حاشیه ای کمتر سخن بگوییم، و از طرفی این موضوع را پر اهمیت بدانیم، به نظر شما کدام دیدگاه می تواند در سعادت کشورمان موثر باشد؟ البته می دانم که پاسخ به این سوال آسان نیست چون این یک مساله چند وجهی است، مثلا باید بدانیم سعادت یک ملت در چیست؟ امنیت؟ آزادی؟ استقلال؟ رفاه؟ معنویت؟ عدالت؟ مبارزه؟ و..؟ آنوقت نسبت دو دیدگاه مذکور را در رابطه با این مولفه ها بسنجیم و بعد با احتیاط احتمالا بتوانیم پاسخی بدهیم، ولی بهر حال می توان تلاشی نسبی صورت داد بلکه مؤثر افتد...

شایدم در نگاه برخی، مولفه های دیگری هم وجود داشته باشد مثلا اینکه این مولفه هایی که ذکر شد جملگی کلی است و ذهنی و برای تحلیل درست از وضعیت حال و آینده کشور باید جزئی و عینی از افراد و جریانها سخن گفت. برخی می گویند وقتی از این مفاهیم رها شویم و به عینت جامعه نگاه کنیم خیلی راحت می فهمیم که این وجود جریان اصلاحات یا فتنه یا انحرافی است که مانع سعادت کشور است نه چیز دیگر. در مقابل دیگرانی هم خواهند گفت این نگاه توهم توطئه ای است که با وجود سه مجلس و دو دولت و فروش بی سابقه نفت، وضع کشور را در عرصه اقتصاد و سیاست خارجی و تحریم و فرهنگ و .. به این جا کشانده است و اساسا وجود اصول گریان افراطی غیر پاسخگو مانع سعادت کشور است، گروه سومی شاید تقصیر را به گردن تندروهای دو جریان اصول گرا و اصلاح طلب بنهند و معتقد باشند متعادلین از دو گروه کارگشا خواهند بود.‌‌برخی دیگر نگاه فراجناحی و فرا حزبی دارند و برخی ..... 

بماند!

به نظرم جمع بین آن دو نگاه کلی پیش گفته که در گفتگوی بین آقایان شریعتمداری و اصغرزاده مطرح شد حقیقی و ممکن است، باید با حوصله نقاط اشتراکی این دو نگاه را یافت و نقاط اختلافی را به عنوان متغیر در تصمیمات لحاظ کرد....  

اگر برای پیشبرد اهداف دینی و ملی حوصله نکنیم و وقت نگذاریم و نیاندیشیم و بازنگری و مدارا نکنیم به کجا خواهیم رسید؟ شاید به نقطه نامطلوبی که رهبر انقلاب زنهار دادند گرفتارش نشویم که "من خوبم و تو بدی"، من یکم و تو صفری!!

نظرات 13 + ارسال نظر
سجاد شنبه 13 آبان 1391 ساعت 11:58 ق.ظ http://ghalamonan.blogfa.com

سلام. مطلب صحیح است اما جلوی این نگاه ها باید سال 88 گرفته می شد. آن وقتی که تنور تکفیر آقایان داغ داغ بود و کسی جرات نمی کرد هیچ کاری بکند. بعد از اینکه همه مردم با برچسب های مختلف کنار گذاشته شده اند نباید به فکر جذب و راه برای برون رفت از این بحران فعلی بود. قبول کنیم که سال 88 خیلی راحت همه چیز و همه کس را لگدمال کردیم.

سلام
حوصله باید کرد.

محمد شنبه 13 آبان 1391 ساعت 10:11 ب.ظ

سلام
امیدوارم انتخابات اینده ریاست جمهوری افراد با هر عنوانی که جلو می ایند نقاب از چهره بردارند و خدمت به مردم و جامعه شیعه را فدای قدرت طلبی ننمایند اگر کسی امد که متفاوت تر می اندیشید با سلایق خاص کمر بر قطع ریشه عملکرد او نبندیم.

یک دوست طلبه یکشنبه 14 آبان 1391 ساعت 08:21 ب.ظ

سلام علیکم
دوست عزیزم جناب اقای کریمی
به نظرم گاهی بعضی جناح بندی ها جدی تر از این است که بتوان به دنبال راه سوم گشت. بخواهیم یا نخواهیم برخی در این ممکلت خائنند و نباید اشتباهات مدیریتی اقتصادی و اجتماعی را با خیانت به اساس نظام یکی گرفت. برخی اساسا از دایره خواهر برادری خارجند و بخواهید و نخواهید با دشمن قسم خورده اسلام- نمی گویم ممکلت- دم خورند. و این همان خط کشی قرآنی است که اشداء علی الکفار رحماء بینهم. نفرمایید که آنها بینهمند که نیستند زیرا همة ادله دال بر خروج آنها از دایره نظام و ولایت و رهبری است...
موفق و پیروز باشید

علیکم السلام - سلمکم الله
اینکه بصیرتتان اینقدر بالاست که با چشمی نافذ براحتی می پندارید یک جناح یا برخی افراد کافرند و اشداء علی الکفار...
باید خدمتتان عرض کنم که این کفاری که شما می فرمایید در نگاه امیرالمومنین علیه السلام با وجود شمشیر کشیدن و بغی بر آن حضرت هیچگاه صفت کافر و یا حتی منافق به خود نگرفتند که حضرت فرمود آنها برادران ما هستند که بر ما ظلم(بغی) کردند. این از ادبیات علوی!
علاوه بر این اگر کافر بودند زنانشان باید اسیر میشدند و اموالشان غارت...

نیز اگر منظورتان جناح بندیهای مرسوم داخل کشور است (اصول گرا و اصلاح طلب) که خود رهبر انقلاب بارها هر دو را تایید کردند و تاکید کردند که اصولگرای اصلاح طلب(یابرعکس) کارساز است(علی القاعده این یک راه سومی است!)

اما اگر مد نظرتان یک مسئله خاص است مثلا ارتباط با آمریکا که بازهم رهبری فرمودند که فی ذاته اشکال ندارد مگر به رعایت مصلحت جامعه بنابراین جمع بین نظرات امکان پذیر است..

البته برای مصلحت اسلام -و نه مملکت- گاهی(بلکه همیشه) باید در عمل با خلفای راشدین همگام بود و وحدت داشت...

متشکرم برادر من
ناشناخته بوصف ایمان و اسلامتان برایم محترم و عزیز هستید
یاحق

علیرضا دوشنبه 15 آبان 1391 ساعت 11:52 ب.ظ

سلام
همچنان منتظر مطالبتون هستیم

محمد سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 08:33 ب.ظ

سلام
من از هر دو گروه انتقاد کردم . وهر دو گروه مستحق سرزنش می دونم.
و دولت احمدی نژاد واقعا در عمران و ابادی در شهرها سنگ تمام گذاشت و لی بعضی از مسائل زحمات این دولت رو به حاشیه روند ولی انچه باید گفت بعضی ها هم از این ور بوم افتادند و دولت وانقلاب رو قباله خودشون می دونستند با اومدن یک فرد جوان و جدید چنان شروع به سیاه نمایی کردندو دشمنی از سر گرفتند و یادشون رفت این جا حکومت علوی و امام بنای یک حکومت شیعی رو گذاشتند ولی متاسفانه بعضی این مساله رو ندیدند و فراموش کردند. و در دولت احمدی نژاد بعضی خدمات در شهرستانها فوق العاده بود ای کاش به جای این همه مشکل ساز بودن برای همدیگر همدلی بین مردان دولتی حاکم بود. و در دوران اصلاحات بعضی به اسم اصلاح کمر بر قطع ریشه های انقلاب گرفته بودند، عمران وخدمات رسانی به مناطق محروم واقعا در تناسب بسیار پایینی نسبت به دولت احمدی نژاد پیش می رفت .

[ بدون نام ] سه‌شنبه 16 آبان 1391 ساعت 08:47 ب.ظ

با سلام
با اینکه من به اقای شریعتمداری ارادت دارم ولی انچه که ازاین بحثها بدست امد من نظر اقای شریعتمداری روقبول دارم که ما باید در نهایت قدرت پای میز مذاکره بشینیم و از این که در حالت ضعف روابطی باشد مساله دکترین چماق و هویج شامل حالمان خواهد شد.
در ضمن این اقا بسیار بی محابا بودند و مغلطه شون زیاد بود و محور بحثشون رو به هر شاخه ای اویزون می کردند و ادبیات ایشون و نوع خطابشون گاهی بسیار دور از شخصیت یک انسان متین بود.
برای بنده نوع ادب اقای شریعتمداری برای بنده الگو بوده هاست . ودر سال 88 در همین برنامه مناظرهای بین اقای شریعتمداری و یکی از نماینده گان صورت گرفت، نوع ادبی که این نماینده در برابر اقای شریعتمداری و اقای شر یعتمداری نسبت به این ادم داشتند برای همیشه در ذهنم ماندگار شد و بعد در نظر سنجیها هم متوجه شدم که مردم این ادب و احترام در مناظره رو دوست داشتند.
ولی در این برنامه احترام به طرف مقابل از طرف این شخص دیده نمیشد، ولی اقای شریعتمداری نهایت احترام رو داشتند.

مصطفی پنج‌شنبه 18 آبان 1391 ساعت 05:56 ب.ظ http://mycurrentviews.wordpress.com

مطلبی که جالب توجه است تأکید قشر حزب اللهی (اصطلاحی) بر نقل قول مخالفانشان در تآییدشان هست که از زبان شریعت (نا)مدار ها و حسن پور ازعذی و خسروپناه و .... زیاد شنیده می شود.

مسئله ای که شریعتمداری تأکید داشت تأیید سخنانش توسط دشمنان در آمریکا و محافل خارج از کشور است و این گونه مؤیدات در سخنان کارشناسان دینی برای رد الگوی فلسفی غرب، کارشناسان سیاسی برای رد الگوی سیاسی غرب و .... بیان می شود که همگی حاکی از 2 نکته اساسی است :

اولا : شناخت غلط مخاطبان این ها از غرب و سوء استفاده این کارشناسان از این شناخت اشتباه

ثانیا : (احتمالا) شناخت غلط خود این ها از غرب

چرا که کسی که با آمریکا و جلسات گفتگو، محافل و نشست های تخصصی آن ها آگاه باشد خواهد دانست که در آنجا گفتگوی مخالفان امری طبیعی است که در کنار مردم بی طرف یا با طرف انجام می شود و این که در یک مجلسی و محفلی (علمی و سیاسی و...) شخصی تشویق به بمباران ایران و دیگری دیپلماسی با ایران داشته باشد، یا اینکه شخصی ادعا کند اسراییل تنها دموکراسی منطقه است و دیگری بگوید اسراییل هیچ کدام از ملاکات دموکراسی را ندارد امری شایع است.

در کشوری که رسانه دست یک جناح است، مردم به پاسخی غیر از خشونت در مقابل مخالفت عادت ندارند طبیعی است که تأیید شخصی در خارج اس کشور نشان از بی تدبیری اوست که "خدا دشمنان ما را احمق قرار داده است" و صحت سخن ماست که "عدو شود سبب خیر" و ما را تأیید نموده است.

ای کاش که حد اقل طرف گفتگوی شریعتمداری آدم باسوادی بود که 2 اشکال به این آقا می گرفت :

1- اگر ما هم برای تأیید حرفمان از زبان غربی و شرقی از جلسات و محافل علمی و سیاسی شان مؤیدی بیاوریم قبول است؟

2- اگر درست است که "چون جین شارپ این چنین گفته پس دولت آمریکا این چنین است" آیا درست نخواهد بود که چون "شریعتمداری این چنین گفته ..." پس جمهوری اسلامی این چنین است؟

به قول منطقیون جزء شیء قابلیت حمل بر کل را ندارد. احکام جزء شیئ نیز صرورتا احکام کل نیست. مثلا عقربه، ساعت نیست. عقربه بزرگ اگر دلالت بر 3 داشت لزوما ساعت دلالت بر 3 ندارد. یا، موی انسان، انسان نیست و موی انسان اگر روح ندارد، دلیل نمی شود که انسان روح نداشته باشد.

پس عضو یک کشوری اگر نظری داشت لزوما نظر آن کشور نیست. این که جین شارپ چه گفته یا شریعتمداری چی گفته ملاک قضاوت سیاسیت هایی مثل رابطه با آمریکا نیست.

علیرضا پنج‌شنبه 18 آبان 1391 ساعت 11:30 ب.ظ

سلام
به نظر بنده این تند رویان (هر دو جناح) هستند که آسیب های جدی ای بر نظام و مملکت میرسونند(مخصوصا تندروهای اصول گرا !) در این شکی نیست و هر کاری که در مملکت شده تنها به دست متعادلین دو جناح شده نه شخص دیگری الباقی در حد فقط "صوتی" بودن هستند و اختلاف افکنی !
در مورد مذاکره هم که هیچ امیدی به دلسوزی طرف مقابل نبوده و نیست و این برای همه آشکار است و به این را نمیشه گفت توهم توطئه ! و حرف هایی مثل نوشیدن جام زهر و امثال اینها هدفی جز سستی اراده را به دنبال نخواهد داشت و این حرف ها هم تنهااز زبان افرادی مثل همان بنی صدر زده میشود نه بیشتر !
البته بنده از اینکه شخصی به نام آقای شریعتمداری از سمت اصول گرایان پای این مناظره بودند خشنود نشدم چرا که این سخنان و رویکرد های ایشون است که باعث لغب گرفتن توهم توطئه از سوی طرف مقابل به اصول گرایان شده است.

حقیقت جو جمعه 19 آبان 1391 ساعت 01:38 ق.ظ http://haqiqatjoo.blogsky.com/1391/08/12/post-50/

با سلام خدمت دوستان
امشب بازهم در مناظره دو نفر این دفعه از جریان اصولگرا البته با دیدگاهی متفاوت حاضر شدن

بنظرم در نهایت صحبتهای آقای زارعی کلا به این منتهی می شد که مصلحت نیست در کشور فلان کار انجام شود

و آقای مطهری هم اینرا گفتند که از آنجاکه سوال یک کار قانونی است و حق نمایندگان است و چون نمایندگان نمایندگان مردم هستند می باید از دولت پاسخ گویی بخواهند و حالا که اعلام وصول شده هم که قانون است. وهیج مصحلتی هم بالاتر از قانون نیست...

دقت کنید بازهم دو نگاه.....
انتخاب کنیم....

البته وقتی مردم در نظر سنجی قریب به هشتاد درصد گفتند طرح سوال علنی؛ خود به خود معلوم شد کدام فکر نزدیک تر به منافع مردم است....

محمد جمعه 19 آبان 1391 ساعت 07:33 ب.ظ

سلام
اقای مصطفی مطالبی که فرمودند کاملا یک نظر دور از واقعیت و تحقق خارجی می باشد. و نشان این که ایشان مطالعه ای در مورد سیاست بازی غرب ندارد. اگر ایشان پولهای هنگفتی که در امریکا برای موسسات تحقیقی و نظریه پردازی را می دانست چنین راحت سخن نمی گفت. چرا که جین شارپها می باشند که مبنای سیاست وتهاجم امریکا هستند.

[ بدون نام ] جمعه 19 آبان 1391 ساعت 07:49 ب.ظ

نظری که امروز در مورد سیاست دارم چون ما از بعضی پشت پرده ها بی خبریم پس بهتر در نظر دادن حتما دقت کنیم این رو به تجربه بدست اوردم چرا که گاهی افراد بر مبنای فکری خود حرکت می کنند و واقعیت رو نادیده می گیرند. و انچه که امروز باید توجه داشت سیاست و مدیریت نیازمند علم می باشد و متاسفانه هر گروه پشت پرده هایی دارند که باید نهایت دقت رو به خرج داد واین که امروزه محور اصلی بعضیها فقط به قدرت رسیدن و لذت نفسی می باشد چنان که مصاحبه ای که یک هفته قبل ازفرار رییس بانک گرفته بودند خود و کارکنانش را سرباز امام معرفی کرده بود تا اوضاع را بر علیه خود دید از ایران گریخت . باید به خدا از چنین انسانهایی که در سیاست و مدیریت با شیطان در کمین نشسته اند به خدا پناه برد.

edm جمعه 26 آبان 1391 ساعت 08:26 ب.ظ

وقتی میخواستم نظرمو بنویسم خیلی برام سخت که چه جوری میتوانم نظرمو بگم وخودم ناقض نظر خودم نباشم.اما....
به نظر من درد جامعه ما نبود سکوت. گوش دادن. وفکر کردن البته نه برای اصلاح کردن .جذب کردن. ولایی....
سکوت کردن برای گوش دادن و گوش دادن برای فهمیدن خود بسیار زیباست.
ای کاش یک علامتی برای سکوت و خوب دیدن و... وجود داشت تا منی که اینهمه در مورد سکوت نوشتم.نمی نوشتم.
اصلا یک سوال راه سکوت کردن چیه؟

همنفس دوشنبه 27 آذر 1391 ساعت 05:09 ب.ظ http://hamnafas68.blogfa.com

سلام
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد