حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

حقیقت جو

از ابرها بگذر؛ آسمان باقی است...

“سرزده” و اخلاق حرفه ای

ان ربی علی صراط مستقیم

ویژه برنامه سرزده که از بخش خبری بیست و سی شبکه دوم سیما پخش می شود از چند منظر اهمیت دارد. یکی اینکه به هر حال کارمندانی که با ارباب رجوع سر و کار دارند در خاطر داشته باشند که اگر این وسط در برخورد با ارباب رجوع، نظارت خدا برایشان بی اهمیت است، شاید در مقابل دوربین رفتن و نگاه میلیونی مردم و احتمالا جریمه حاصله از انعکاس رفتارشان در سیما عاملی باشد که دست از رفتار طلبکارانه نسبت به ارباب رجوع بردارند. دیگر اینکه به هر حال مردم بدانند که ولو در حد بیست و سی سیستم نظارت بر رفتار مسئولین برقرار است. اما وجه اهمیت بالاتر برنامه هایی از سنخ سرزده که البته فقط نگاه منفی هم ندارند و منعکس کننده رفتار صحیح مسئولین نیز هستند، این است که این جور برنامه ها هم برای مسئولین هم برای مردم نوعی آموزش و تمرین اخلاق حرفه ای است. اخلاقی که متاسفانه بین ما نه تنها به فرهنگ تبدیل نشده که از سر تکلف انجام می پذیرد.

تا بحال به اخلاق آنهم از نوع حرفه ایش فکر کرده اید؟  فعل اخلاقی چه خصوصیاتی می تواند داشته باشد؟ نیز رفتار غیر اخلاقی؟

پاسخ به این سوالات در بدو امر آسان بنظر نمی رسد، ذهن انسان سراغ مفاهیم پیچیده و غیر کاربردی می­رود که بیشتر سر کلاس درس باید به آنها پرداخت. اخلاق حرفه­ای می­خواهد کار تعریف اخلاق و انسان اخلاقی را آسان و عملیاتی تر سازد و از حیث رفتاری خاص آنرا بکاود، اگرچه از توجه به مفاهیم و کشف ملاکهای اخلاقی زیستن نمی تواند غافل شود. اخلاق حرفه ای اخلاق را در اخلاق اداره، اخلاق پزشکی، اخلاق مدیریت، اخلاق بازار، اخلاق مشتری، اخلاق ورزشکار، اخلاق دانش آموز، اخلاق معلم و... سر شکن کرده و به این ترتیب وضعیت ملموس تری برای فهم رفتار اخلاقی فراهم می­کند. با توجه به این نکته به طور مثال در اخلاق اداره کارمندی اخلاقی خواهد بود که رفتار ملایم تری با ارباب رجوع داشته باشد. در اینصورت میتوان با اشاره حسی رفتار اخلاقی را از غیر آن تمییز داد و حس مشترک اخلاقی ما انسانها نیز بر آن گواه خواهد بود. برنامه هایی از سنخ سرزده اگرچه باروش آزمون خطا پیش می رود و بسا خود از مباحث نظری مربوط به اخلاق حرفه­ای غافل باشد ولی می­تواند به مرور زمان در حوزه اخلاق حرفه­ای الگو سازی نموده، نیز مفاهیم غبارآلود اخلاق را شفاف تر نماید و تکلف اخلاق ورزی را به فرهنگ رفتار اخلاقی بدل سازد...

دوست حقیقت جو شما چند مسأله و سوال حول اخلاق و اخلاق حرفه ای در ذهنتان دارید و چند راه حل؟ 

چه خوب که در این ماه الهی قدمی در اخلاق برداریم...

نظرات 19 + ارسال نظر
ر.ف.ق جمعه 13 مرداد 1391 ساعت 03:28 ق.ظ

سلام
بحث در مورد اخلاق و رعایت اون همیشه لازم بوده و هست ولی با مثالت ( برنامه سرزده) کاملا مخالفم چون اتفاقا کارشون کاملا غیر اخلاقیه.
اون فرد متخلف (بر فرض که کاملا حق با ارباب رجوع بوده باشه) باید ابروش تو تلویزیون بره!!!
اگه تلویزیون واقعا جرات داره متخلفای کلان رو ابروشون رو ببره نه کارمندی که ....
ضعیف کشی همیشه دم دستی ترین کاره اما اصولی نیست
3000 میلیاردیه چه خبر؟؟؟ ا.م - ب .ج - د. خ اطلاعات بیشتر ازینا شما ازشون شنیدی
میدونم الان گیر دادم به مثالت چون با کلیت بحقثت موافقم ولی با شاهدت مشکل دارم!!!!!

سلام متشکرم
مشکلات کلان و اختلاسها بنظر من هم خیلی مهمه و رسیدگی به اونها در مقام برخورد با معلول ها از درجه اول برخورداره
ولی بحث من ناظر به فرهنگ سازی و رسیدگی به علتها بود که معمولا از همین چیزهای کوچک شروع میشه و نشان دادن این اوضاع با هدف فرهنگ سازیه و بنظرم آبروبری نیست خیلی عادی به نظر می رسه
فرافکنی های اینچنینی بنظرم باعث میشه مردم در فرهنگسازی و مشارکت در زیست صحیح اجتماعی خود غافل بشند....

[ بدون نام ] یکشنبه 15 مرداد 1391 ساعت 10:02 ق.ظ

رهبر معظم انقلاب: اسم آوردن از متهمین قبل ازاثبات جرم اشکال دارد
درسته؟
حالا اگه اشکال از ارباب رجوع بوده باشه واین دوربین فقط به واسطه صحبت با همون ارباب رجوع معترض تصویری غیر واقعی از اون کارمند نشون میده که بله این کارمند اصلا جواب مردم رو نمیده یا بد اخلاقه.......... بعد هم با مدیرش مصاحبه میکنن و اون هم برای فرافکنی!!!!! میگه ما حتما این کارمند بی ادب و........ رو توبیخ میکنیم!!!!
تمام اینا که کم هم اتفاق نیفتاده هم زیر پا گذاشتن حقه!!!
بحث من انجام نشدن کار اصولی تو پخشه!!!
اینا باید اول حقیقتا بررسی کنن که حق با ارباب رجوع بوده یا نه و بعد هم به فرض اثبات جرم(که صلاحیتش با این برنامه نیست) باز حق ندارن تصویر متهم رو بدون اجازه دادگاه پخش کنن
فرافکنی!!!!!!!!!!!!!

سلام، طاعاتتان مقبول...
اینکه کسی را قبل از اثبات اتهام مجرم بشناسی که عقلا قبیح است چه برسد به شرع که در اینجا احتمالا ارشاد به حکم عقل نموده است تا چه رسد به نظرات و فتاوای مراجع، این نکته رو خصوصا به برخی از آقایان گردن .... تذکر میدم که ....

اما علاوه بر نکته بالا اینرو هم باید در نظر داشته باشیم که برخی اوقات ناظر خود حاکم است و سیستم تعزیراتی کشور الآن به همین منوال است وقتی شما درب یک مغازه هستید که گران فروشه اگر بخواهید گران فروشی طرف را به قاضی و دادگاه حواله دهید سنگ رو سنگ بند نمیشه لذا در جاهایی از این دست خود ناظر حکم هم میکند منتهی مواردش را قانون مشخص کرده است...
ولی واقعا تو بحث برنامه سرزده بحث اتهام و اثبات جرم و اینها نیست بلکه تذکر به یک فعل غیر اخلاقی و تشکر از یک فعل اخلاقی است که عرض کردم برنامه سرزده می تواند بهتر و بهتر شود و از ادبیات متفاوت تری بهره بگیرد

متشکرم از بحث شما
و تا روشن شدن بحث مشتاق ادامه هستم....

مهدی و دیگر هیچ یکشنبه 15 مرداد 1391 ساعت 03:51 ب.ظ

سلام

این شعر را هرکس در خانواده خودش به طور دسته جمعی بخواند یک نفر مصراع اول را بخواند بقیه با صدای بلند مصراع دوم را بگویند لطفا حق شعر را رعایت کنید.

تا چند کشی نعره که قانون خدا کو
گوش شنوا کو
آن کس که دهد گوش به عرض فقرا کو
گوش شنوا کو
مردم همگی مست و ملنگند به بازار
از دین شده بیزار
انصاف و وفا و صفت و شرم و حیا کو
گوش شنوا کو
در علم و ترقی همه آفاق عوض شد
اخلاق عوض شد
ما را به سوی علم و یقین راهنما کو
گوش شنوا کو
در خانه همسایه عروسی است
به به ! بارک الله !
آن شاخ نباتی که شود قسمت ما کو
گوش شنوا کو
افکنده دو صد غلغله بر گنبد گردون
صوت گرامافون
جوش علما و فقها و فضلا کو
گوش شنوا کو
هر گوشه بساطی ز شراب و ز قمار است
دیگی سر بار است
ای مسجدیان امر به معروف شما کو
گوش شنوا کو
پرسید یکی رحم و مروت به کجا رفت
گفتم به هوا رفت
مرغی که برد کاغذ ما را به هوا کو
گوش شنوا کو
یک نیمه ایران ز معارف همه دورند
نیمی شل و کورند
اندر کف کوران ستمدیده عصا کو
گوش شنوا کو
دیدیم به باغی فقرا دسته به دسته
بر سبزه نشسته
فریاد کشیدند همه، اشراف ما کو
گوش شنوا کو




سلام
به به آقامهدی شعر انتقادی! در حوزه اخلاق و دین و قانون و سیاست!

با این همه اخلاق بگو خٌلق خدا کو
گوش شنوا کو

حرفه ای پنج‌شنبه 19 مرداد 1391 ساعت 06:26 ب.ظ

سلام منم با اون دوست اولی موافق آخه بعضی وقتا از میخوان ابرو رو درست کنند میزنن چشم و از حدقه در میارن

با سلام و تشکر
درست میفرمایید ولی بهر حال باید کاری کرد که این آزمون و خطاهای رسانه ای به صفر نزدیک بشه
مردم خیلی با چشماشون فرهنگ می گیرند تا با مطالعه....
من نگفتم سرزده بی نقصه
ممنونم از حضورتان.

[ بدون نام ] شنبه 28 مرداد 1391 ساعت 03:48 ب.ظ

سلام دوستان خودم من رفته بودم اعتکاف خیلی حال داد و کلی لذت بردیم .

ای بنده بیا ساکن می خانه ما باش ما شمع تو گردیم و تو پروانه ما باش
تا چند خوری باده ز پیمانه اغیار پیمان بشکن طالب پیمانه ما باش
از عشق مجازی نشود کام تو حاصل از عشق بتان بگذر و دیوانه ما باش
بیگانه شو از دیده که نادیده ببینی بیزار تو از دیده بیگانه ما باش
باز است در رحمت ما رحم به خود کن در دام نیفتاده بیا دانه ما باش
این کهنه خرابات چرا می کنی آباد؟ بگذر تو ز آبادی و ویرانه ما باش
یک عمر شدی خانه به دوش هوس و آز سه روز بیا معتکف خانه ما باش
هر در که زدی دست رد آمد به جوابت پس منتظر پاسخ جانانه ما باش
ژولیده مشو ریزه خور سفره اغیار مهمان منی بر سر پیمانه ما باش

من در کل آدم ایراد گیری نیستم ولی وقتی میبینم که یک رذیله اخلاقی داره شیوع پیدا میکنه و تبدیل به یک اپیدمی میشه بر حسب وظیفه امر به معروف و نهی از منکر و یا حتی بنابر اصل انسانیت و پیشرفت و ترقی باید هشدار داد.

برخی از دوستان ما و شما وقتی موفقیتی کسب میکنند ویا در حال انجام کار خوبی هستند و یا از یک مسئله مفید اطلاع دارند اونو از بقیه پنهان میکنند و به دوستانشان اطلاع نمی دهند من نمی دانم آنها با خودشان چه فکری میکنند ولی شاید فکر میکنند اگر به دیگران نگن موفقیتشان مضاعف می شود و مثلا آنها فقط پیشرفت میکنند و دیگران عقب میمانند من باید به این جور افراد بگم که کاملا اشتباه میکنند و این کار باعث سلب اعتماد دوستان از آنها و عکس العمل متقابل میشود و چیزی جز پسرفت ندارد من منشا این تفکر را خودخواهی میدانم و این افراد هنوز درک نکردن که روابط اجتماعی برای تبادل همین اطلاعات است مگرنه پس روابط اجتماعی که ثمری نداشته باشد به چه دردی میخورد رفتار خودتان را اصلاح کنید.
با تشکر

سلام
متشکرم
اخلاق نیک حتما با قلب بی غل و غش ارتباط مستقیم داره
بخاطر همین خداوند در قرآن می فرماید که وضعیت قومی تغییر پیدا نخواد کرد الا زمانی که وضعیت درونشان تغییر کند...
ولی در عین حال برخی از نگفتنها الزاما ناشی از مشکل خلقی نیست

فریاد مه جمعه 3 شهریور 1391 ساعت 03:08 ب.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم
==============.

سلام خدا بر شما.. .
بابت این دغدغه شما برای طرح مسائل ظریف تشکر می کنم
و اما در رابطه با این بحث اینکه :

- طرح این بحث، اشاره به یک مفهوم کلی داشت و اون هم اینکه :
اخلاق افراد یک جامعه، امر لازم برای رسیدن یک جامعه به جامعه علوی است . حال اگر این امر محقق نشه، یقیینا جامعه علوی هم در کار نخواهد بود.

عدم رعایت اخلاق، مانع پیشرفت جامعه است .
برای رفع این مانع، به اصل امر به معروف و نهی از منکر باید متمسک شد.
این برنامه، در مقام تذکر به سیستم کلی اون سازمان یا اداره ایست که مورد اشاره است نه شخص خاصی .
لذا هر اشاره ی این برنامه، به کوتاهی سازمان یا اداره مورد نظر است تا تخطئه زیرمجموعه.. .

من از دوستان درخواست دارم که وارد شاکله مثال نشن بلکه منظور نویسنده رو از محتوا مورد نظر قرار بدن تا اینکه مطلب پخته و کامل بشه نه اینکه وارد شاهد مثال بشن و هدف اصلی از نوشته روی آب شناور بمونه...!

هدف از نوشته حاضر : اخلاق حرفه ای و راهکار ها

راهکارها :
1- تذکر رسانه ای
....

به نظر من اگه نگاه ما نگاه عمیق باشه، دیگه پرداختن به جزئیات حواشی برامون اهمیتی پیدا نمی کنه..!

فریاد مه

با سلام و تشکر
مرحبا بناصرنا

آقای فریاد مه خوش آمدید به بحث...

فریاد مه یکشنبه 5 شهریور 1391 ساعت 06:11 ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم.

بنده به دعوت یکی از دوستان وارد بحث شدم اما ظاهرا خبری از خود ایشون نیست... !

بنده منتظر حضور گرم ایشون هستم.. .

یا علی .

جاهل یکشنبه 12 شهریور 1391 ساعت 10:44 ب.ظ

سلام
به نظر شما باید از مدعا به دلیل رسید یا بر عکس ؟
با ذکر مثال توضیح بدید

سلام
مدعا را بادلیل و بینه اثبات میکنند
در امور ظاهری به بینه یعنی شاهد و ... مدعا را اثبات می کنند
در امور عقلی فقط با دلیل عقلی و با تکیه به حد وسط مدعا را اثبات می کنند
در امور تاریخی با گزاره های اثبات شده با متد تاریخی مدعا اثبات می شود
در امور تجربی با آزمایش و ... مدعا اثبات می شود
و....
مثالهاش رو بقیه دوستان یا خودتان محبت کنید
یاحق

نیمه جاهل دوشنبه 13 شهریور 1391 ساعت 07:39 ب.ظ

سلام
مثلا در مورد نماز چگونه تعبیر می شود؟
اگر ما نماز را مدعا بگیریم شاید ما دلیل نماز خواندن را ندانیم ولی مدعا را داریم اینجا اول مدعا هست و ما برای آن باید دلیل تراشی و یا به دنبال دلیل بگردیم.

اما در مورد امور تجربی قضیه متفاوت است ما از دلایل به مدعا میرسیم مثلا یک سری آزمایش ها نتایجی را در بر دارند که دلیل پیدایش یک مدعا می شوند


در مورد امور عقلی نیز من زیاد تبحر ندارم و متوجه نشدم حد وسط یعنی چی در موردش یک مثال بزنید

سلام
دلیل نماز تدین است
نماز عمل عبادی است که ادیان به عنوان دستور شرعی آنرا تشریع نموده اند و آن را راه توجه و یاد خدا قرار داده اند
بنابراین متدین به هر دینی متناسب با همان دین اعمالی را انجام می دهند و حجتشان نیز همان دینشان است...

نیمه جاهل دوشنبه 13 شهریور 1391 ساعت 11:06 ب.ظ

توضیحتان قانع کننده نبود بر اساس دلیل و مدعا بحث کنید
در مورد امور عقلی هم که توضیح ندادید

بنده عرض کردم دلیل و حجت نماز تدین داشتنه شما اگر دین خاصی نداشته باشید علی القاعده هیچ وقت نماز نخواهید خواند و یا هیچوقت نماز را درک نمی کنید اگرچه اصل شکر گذاری به درگاه حق را عقلا درک کنید ولی نماز با آن کیفیت خاص را فقط چون دین دارید قبول خواهید کرد

مهدی سه‌شنبه 14 شهریور 1391 ساعت 06:15 ب.ظ

سلام
به نظرم راز مطابقت وجود ذهنی و خارجی در این آیه است

وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً أُخْرَى(سوره نجم)

دارم در موردش فکر میکنم شما هم فکر کنید و نظرتون رو بگید

مهدی سه‌شنبه 14 شهریور 1391 ساعت 06:26 ب.ظ

و همچنین مکمل آیه قبل به همراه تفسیر المیزان

مَا زَاغَ الْبَصرُ وَ مَا طغَى

کلمه ((زیغ )) که مصدر فعل ((زاغ )) است به معناى انحراف از حالت تعادل و استقامت است ، و کلمه طغیان که مصدر فعل ((طغى )) است ، در هر عملى معناى تجاوز از حد در آن عمل است ، و ((زیغ بصر)) به معنا است چشم آدمى چیزى را به آن صورت که هست نبیند، و طورى دیگر ببیند، و ((طغیان بصر)) به این معنا است که چیزى را ببیند که حقیقت ندارد، و منظور از ((بصر)) چشم رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) است .
و معناى آیه این است که : چشم رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) آنچه را که دید بر غیر صفت حقیقیش ندید، و چیزى را هم که حقیقت ندارد ندید، بلکه هر چه دید درست دید، و مراد از این دیدن رویت قلبى است نه رویت با دیده سر، چون مى دانیم منظور از این دیدن همان حقیقتى که در آیه ((و لقد راه نزلة اخرى )) منظور است ، چون صریحا مى فرماید: رؤ یت در این نزله که نزله دومى است مثل رؤ یت در نزله اولى بود، و رؤ یت نزله اولى رؤ یت با با فواد بود، که درباره اش فرمود: ((ما کذب الفواد ما راى افتمارونه على ما یرى )) - دقت بفرمایید و غفلت نورزید.

به نظر شما آیا این آیات مربوط به آن مسئله میشود و ارتباطی با هم دارند؟

سلام آقا مهدی چشم
به زودی در موردش نظرم رو می گم
فعلا سرم شلوغه
دوستان دیگه اگر نظری دارند بفرمایند

edm چهارشنبه 15 شهریور 1391 ساعت 11:56 ب.ظ

سلام.
وقتی داشتم متن شما رو میخوندم داشتم به این قضیه فکر میکردم که اگر اخلاق رو به طور حرفه ای و تخصصی در هر بخش یا حرفه یا شغل یا نقش تعریف کنیم دیگر بی عدالتی و بی اخلاقی نخواهد بود چون همه آدمها اخلاقی که باید در اون جایگاه رعایت کنند رو،بهش آگاه هستن.

سوالی داشتم که نمیدونم به بحث ربط داره یا نه واین که من فهمیدم که، مردم جامعه ما به این دلیل انتقادپذیر نیستند ویا انتقاد صحیح و درستی نمیتوانند بکنند،چونکه به ما شاید خوب حرف زدنو یاد دادن ولی خوب شنیدنو یاد ندادن،

راه خوب شنیدن چیه؟

سلام متشکرم
بنظرم
راه خوب شنیدن حقیقت جوئیه!

فریاد مه جمعه 17 شهریور 1391 ساعت 11:43 ق.ظ

بسم الله الرحمن الرحیم

در رابطه با عالم ذهن و عالم خارج :

اصل فلسفی :
عالم صغیر منطبق بر عالم کبیر است .

عالم ذهن رابطه ای دارد با عالم خارج که با عنایت به اصول فلسفی، تنها می توان به گذرگاه حقیقت رسید .
آیه آیه از این کتاب طوفانی، قلب طوفانیم را آرام می کند.
وقتی اصل فلسفی با ایه طوفانی برام روشن می شه دوست دارم فریاد بزنم و بگم : -لا اله الا الله- .
دو آیه ای که شما اشاره فرمودید من رو به فکر برد.. .
ممنون عاشق.. .
التماس دعا

حساس سه‌شنبه 21 شهریور 1391 ساعت 10:01 ب.ظ

سلام

من می خواهم بپرسم که معیار یک فعل اخلاقی چیست؟

سلام
خیلی لذت بردم از سوالتون
چون من تو متن با عبارت
«حس مشترک اخلاقی ما انسانها نیز بر آن گواه خواهد بود»
منتظر بودم عزیزی این سوال رو بپرسه که شما پیش قدم شدید

من به این حس مشترک معتقدم
در هر جامعه ای هر فعلی که مصداق خوب/شایسته/نیک باشد آن فعل اخلاقی است
لابد خواهید پرسید خوب چیست؟!!

حساس چهارشنبه 22 شهریور 1391 ساعت 11:28 ق.ظ

سلام

من می خواهم بپرسم که ضامن اجرای یک فعل اخلاقی چیست؟


سلام
سوال قبلیتون که راجع به ملاک یک فعل اخلاقی بود که خیلی بحث داره

ولی در مورد ضمانت اجرای یک فعل اخلاقی
ضمانت درونی = دین و حریت و بزرگ منشی و کرامت نفس و ...
ضمانت بیرونی = سیستم های نظارتی دولت و نیز مسئولیت دیگران و...
با تشکر

حساس پنج‌شنبه 23 شهریور 1391 ساعت 10:22 ق.ظ

سلام

در مورد آن حس که بهش معتقد هستید بیشتر توضیح دهید انسان دارای ده ها حس است مثل حس منفعت جویانه یا زیبایی یا وجدانی یا هوشیاری و ...

کدام حس ؟

مهدی شنبه 25 شهریور 1391 ساعت 10:28 ب.ظ

سلام بر انسان های خوش اخلاق

در مفهوم اخلاق قداستی نهاده شده است.
فعل اخلاقی فعلی ضد طبیعی نیست بلکه افعال غیر طبیعی است یعنی مغایر با افعال طبیعی است .
تعریف کلی : هر فعلی که انگیزه اش دگر خواهی باشد نه خودخواهی، فعل اخلاقی است.

آقای کریمی شما به من عرض کردید که طرفدار نظریه الهام وجدان هستید باید بدانید که شما با کانت در این مورد هم عقیده هستید چون ایشون هم قائل به وجدان بود و ایراداتی به این نظریه وارد است ولی چون شما مایل به ادامه بحث نیستید من ادامه نمیدم و فقط نظر خودم رو میگم:

راسل تا حدودی با من هم عقیده است البته عرض کردم تا حدود اندکی :

کار اخلاقی آن کاری است که به حکم عقل صورت گرفته باشد و انسانهای اخلاقی یعنی انسانهایی که عقل بر وجودشان حاکم است ، معیار فعل اخلاقی عقلانی بودن آن است.
عقل توانایی تشخیص زیبایی را دارد اما نه زیبایی محسوس بلکه زیبایی معنوی و روحی آنگاه که قوا و غرایز در حد افراط و تفریط نباشند اخلاق عالی به وجود می آید معیار ، زیبایی است و پایه زیبایی تناسب و این مبتنی بر اصل فلسفی و روانی است که زیبایی منحصر به زیبایی حسی نیست بلکه زیبایی معنوی هم هست ، و دلیلش این است که افراد بشر وقتی فرد دیگری را که به اخلاق خوب آراسته است می بینند همان عکس العمل در آنها پیدا می شود که در مقابل جمالها پدید می آید .

ویل دورانت در کتاب لذات فلسفه جمله ای از افلاطون نقل می کند که :
هوشیاری ، عمل هوشیارانه نیست بلکه زیبایی و تناسب میان عوامل خلقی فرد است. به عبارت دیگر هوشیاری یعنی حسن ترکیب و لطف ترتیب رفتار انسانی . خیر مطلق در تیزهوشی یا توانایی غیراخلاقی نیست، بلکه عبارت است از تناسب اجزا با کل ( وحدت در عین کثرت ) خواه در فرد و خواه در اجتماع.

سلام متشکرم
بنده گفتم شواهدی بر این امر هست
درک و فهم همگانی از اخلاق ناشی از یک وحدت طبعی بین انسانهاست البته اثبات و بحثش طولانی است
حالا به قول شما می تواند منشاش زیبایی گرایی انسان باشد که تناسب و وحدت رفتار انسان متخلق باعث تایید دیگران می شود و یا اینکه فطرت انسانها ذاتا از ظلم متنفره و فعل ظلمانی را هم می تواند درک کند و الهمها فجورها و تقواها
یا چیز دیگر
یا اینکه همه اینها بیانگر شئون مختلف یک چیز واحد در انسان باشد...

ممنونم از بحثتون جوان حقیقت جو
التماس دعا

مهدی یکشنبه 26 شهریور 1391 ساعت 09:55 ب.ظ

سلام

اخلاقی که در قرآن ارائه شده همه شخصیت ها را در بر می گیرد حتی برای افراد منفعت جو هم راهکاری دارد.

قرآن از همین حس منفعت جویی افراد استفاده می کند و می گوید : ای انسان! تو که منفعت جو هستی ُ جهان دیگری هست ُاگر این کار را بکنی به این شکل ضرر می کنی و اگر کار دیگری انجام دهی منفعتی بزرگ در جهان دیگر می بری .

از همان حس منفعت جویی استفاده کرده و ضامن اجرا را ترس از جهان دیگر و طمع به جهان دیگر قرار داده.

آیا یک خصلت اخلاقی برای همه وقت و برای همه کس و در همه شرایط مطلق است یا اینکه اخلاق نسبی است؟

سلام
اگر حق طبیعی افراد مطلق است
اخلاق نیز مطلق است
چون اخلاق یعنی پاسداشت حقوق اگرچه مراتب داشته باشد
متشکرم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد